سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ParsSea

2

    نظر

1انگلیسی

47.  

48. Names Of The Caspian Sea http://www.iranchamber.com/geography/articles/names_of_caspian_sea.php

49.  http://unstats.un.org/unsd/geoinfo/gegn23wp61.pdf

 مشروعیت تاریخی و حقوقی نام خلیج فارس ، وب سایت سازمان ملل

50. (2002) Conspiracy To Change A Heritage Name

 به زبان عربی

1.       وصف الخلیج الفارسی فی کتب التراثی:

 www.farsi-arabi.persianblog.ir

2.      تاریخ الخلیج الفارسی الخلیج الفارسی التراث العربی و الاسلامی

(سایت عربی مکتوب بلاگ 2005)


سمینار بنیاد ایران شناسی

    نظر

نویسنده: دکترمحمد عجم

جزایر سه گانه خلیج فارس و داستان بحرین

خبرگزاری فارس: همه قراین نشان می دهد که اعراب پس از 40 سال عداوت با این نام ، یک مرحله تعقل گرایی را در این مورد پیش گرفته اند و رسانه های گروهی ایرانی نباید با برخورد نسنجیده آنها را بدبین نمایند. علائم همین منطق گرایی و تعقل گرایی عربی کم کم در خصوص جزایر سه گانه نیز در افق پدیدار شده است .


جزایر سه گانه خلیج فارس ونشانه های از نمودار شدن تعقل گرایی عربی
کاربرد واژه خلیج فارسی عربی از سوی یک رهبر عربی پس از 40 سال عداوت عمومی اینگونه رهبران با نام خلیج فارس، در رسانه های عرب زبان هم بازتاب یافت. اما متاسفانه بعضی از جرائد ایران با این موضوع برخورد منصفانه ای نداشتند.
این نگارنده مطلبی با نام عکس العمل رسانه های گروهی عربی در دو سال گذشته در مورد نام خلیج فارس و جزایر سه گانه تحریر نموده ام که بزودی قرار است در یکی از جراید چاپ شود و خواهید دید که خیزش خود جوش و مردمی دیماه 1383 علیه اقدام مشکوک نشنال جیوگرافی که بازتاب جهانی پیدا کرد اثرات مهم و مثبتی بر افکار عمومی در جهان عرب گذاشت. رسانه های دیداری و شنیداری عربی نیز همگی خبر مربوطه را بازتاب دادند که در مجموع با بررسی 15 مقاله در این زمینه می توان گفت از آن ارزیابی و پیام مثبتی دریافت می شود و برخلاف دهه 70- 80 میلادی که رسانه های عربی بر تغییر نام خلیج فارس بطور عداوت آمیزی پافشاری می کردند و حتی دربسیاری از اسناد و نقشه های تاریخی هم دست کاری نمودند اما اینبار حتی قوم گرایان نیز برخورد منصفانه تری در پیش گرفتند و بجای اینکه رگ گردن خود را متورم کنند با خونسردی همگی اعتراف کردند که ازنظر تاریخی خلیج در همه جا همواره تا قبل از دوره ناصر با پسوند فارسی ثبت شده است.

این اعتراف دیر هنگام خود به تنهایی قدم بسیار مهمی است و در مجموع اظهار نظرهای رسانه های عربی بیشتر در نکوهش کسانی بود که هوس خصمانه ای برای تغییر یک جانبه این نام کهن داشته اند. برخلاف سالهای 1350- 1370 اکنون روشنفکرا عربی هنگام مواجه شدن با اعتراضات ایرانی ها خیلی صبورانه و منطقی همدردی می کنند پس از 40 سال عداوت با یک نام بین المللی برای اولین بار یک رهبر عربی (امیر قطر ) در تهران واژه خلیج فارسی عربی بکار برد و این یگ گام مثبت بود ولی بعضی جراید ما که گاهی اوقات احساساتی می شوند با این مطلب نیز برخوردی تند کردند حتی دانشگاه خلیج عربی که 10 سال از عمر آن می گذرد اکنون عموما خود را دانشگاه خلیج می نامد. در همین رابطه تلویزیون الجزیره که در میان اعراب به تابو شکنی معروف است پس از 40 سال اولین رسانه عربی بود که بطور رسمی در نقشه های خبری خود پسوند عربی را از جلو نام خلیج حذف نمود و تاکنون نیز این سیاست را ادامه داده است و به همین سبک بسیاری دیگر از رسانه های صوتی و تصویری عربی هم از الجزیره تبعیت نموده اند وبه قول نویسندگان کویتی و مصری سعید المنعم و صلاح السایر، امید می رود که: (بزودی) یک روزی برسد که پسوند اصلی ، کهن و بین المللی را سر جای خودش برگردانند».

همه قراین نشان می دهد که آنها پس از 40 سال عداوت با این نام ، یک مرحله تعقل گرایی را در این مورد پیش گرفته اند و رسانه های گروهی ایرانی نباید با برخورد نسنجیده آنها را بدبین نمایند. علائم همین منطق گرایی و تعقل گرایی عربی کم کم در خصوص جزایر سه گانه نیز در افق پدیدار شده است .

امروزه بسیاری از پژوهشگران و افراد آگاه در کشورهای عربی و حتی در خود امارات لب به سخن گشوده اند و می پرسند که چرا دولت امـارات با صرف میلیاردها دلار، هزینه حد اقل دهها سمینار ، نشست وکنگره وچاپ صدها خبر، مقاله، ترجمه، رساله و چاپ دهها کتاب تکراری و بی محتوا و دهها مصاحبه رادیو تلویزیونی و آگهی های تبلیغاتی و اجیر کردن حقوقدان و به اصطلاح پژوهشگر که تا کنون هیچ دستاوردی را نداشته اند و بجز اینکه باعث کدورت میان ملتهای همکیش و همسایه شده و به تفرقه افکنی بخاطر هیچ مشغول اند .

اشغالگر نامیدن ایران و قرار دادن جزایر سه گانه در ردیف مشکل فلسطین در قطعنامه پایانی اجلاس های سران و یا اجلاس وزراء کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و بیانیه های اجلاس اتحادیه عرب، چه عایدی برای جهان اسلام و جهان عرب داشته است. افرادی مانند المبروک بن عبدالعزیز نویسنده تونسی معتقد است: منحرف کردن اذهان عمومی از مشکلات واقعی منطقه و آب به آسیاب دشمنان جهان عرب و اسلام ریختن تنها دستاورد این هزینه های میلیاردی بوده است مگر این سه جزیره اهمیتش از جولان- سبته و ملیله و لواء اسکندرون بیشتر است؟ پس چرا بیانیه های اتحادیه عرب فقط به این سه جزیره چسبیده است؟ این پرسشهای بجا از سطح مردم عادی به سطح نویسندگان و حتی به جایگاه دبیر کل اتحادیه عرب هم رسید و عمر موسی نیز سکوت را شکست و به قرار دادن سوء تفاهم امارات با ایران در سطح یک مسئله بین الدولی و همتراز قرار دادن آن در سطح مشکلاتی چون فلسطین انتقاد نمود. به هر حال اگر تحریکات و شیطنت های دشمنان ایران نبود، اعراب با حوصله و تعقل بیشتری با این موضوع برخورد می کردند.

31 می 2006 روزنامه الکترونی ایلاف مقاله ای در رابطه با جزایر سه گانه خبر داد که :

"موسسه بین‌المللی پژوهش‌های راهبردی " که مقر آن در پاریس است، برگزار کننده همایشی در مورد جزایر سه گانه (ایرانی) در شهر لندن بود و در حاشیه آن نمایشگاهی از نقشه‌ها و اسناد تاریخی خلیج فارس و سه جزیره ایرانی برپا گردید. این مقاله لحن ملایم تری از قبل دارد و و برخلاف گذشته که با جزم و حتم ، جزایر را عربی و اشغال شده و متعلق به امارات می نامید اما اینباربه سابقه اختلاف اشاره کرده است و جمله ای دارد که : « جزایر، اختلافی در خلیج هستند معروف به خلیج فارس در اسناد قدیمی که اعراب از زمان حرکت قومی عربی در دهه 60 آن را به خلیج عربی تغییر دادند».

سمینار مذکوردر لندن نیز بدور از احساسات ملی و قومی به موضوع جزایر پرداخته و از آن شعارهای بی محتوا خبری نبوده است. نخستین سخنران این همایش ژنرال بازنشسته "هنری پاریس " استاد سابق دانشگاه جنگ فرانسه و مشاور پیشین رئیس جمهوری فرانسه در مسایل خلیج فارس و خاورمیانه بود. که جزایر سه گانه و نام خلیج فارس را سمبل ناسیونالیزم ایرانی نامیده است.

سخنران بعدی همایش پروفسور "هال گاردنر " استاد دانشگاه آمریکایی پاریس بود که مطلبی را با عنوان "مناقشه قلمرو و انرژی در خلیج فارس: ایالات متحده، امارات متحده عربی، ایران و عراق " ارایه کرد. دکتر سعید الشهابی ، استیون اوکویچ، تیری کوویل ، کریستوف رویلارد، رئیس موسسه یورو سویک لندن ، اساتید و پژوهشگران دانشگاههای فرانسه، لندن، و آمریکا از جمله سخنرانان بودند.

خود امارات نیزبه تازگی وب سایتی را که بیشتر از یکصد مقاله و خبر و مطلب تکراری بی محتوا و تحریک کننده داشت را برچیده و تنها یک وب سایت با مطالب ملایم تر و با بیان پیشینه منازعه را ارائه نموده است، مجلس کویت نیز پژوهشی در سایت خود دارد که از تعصبات سابق خبری نیست و کمی بوی اعتدال می دهد. مجلس کویت که همواره جانب امارات را داشته است شرحی برتاریخچه منازعه دارد که بعضی مطالب مفید از آن قابل استخراج است زیرا هرجا بحث از تاریخچه این منازعه به میان آید حقانیت ایران بارز تر می شود.

می دانید که پس از 100 سال گفتگو و مجادله پیوسته مقامات دولتی ایران برعلیه بریتانیا سرانجام در روز نهم آذر 1350 جزایر غصب شده ایرانی از سوی بریتانیا، به مام وطن بازگشت و بارضایت جامعه بین المللی و مسکوت ماندن موضوع در شورای امنیت، وسپس با امضای قرارداد الجزیره ، عراق و امارات نیز ادعاهای واهی خود را تقریبا رها کردند.

اما با برقراری جمهوری اسلامی مجدداً دو کشور فوق بویژه صدام ادعاهای خود رااز نو تکرار نمود و حتی موضوع جزایر سه گانه یکی از بهانه های صدام برای حمله به ایران قرار گرفت.

با آغاز نامه نگاری صدام برای مبادله اسرا و تائید مجدد وی بر معتبر بودن« قرارداد الجزایر » موضوع جزایر سه گانه تقریبا بدون مدعی گردید تا اینکه در سال 1371 هنگامیکه تلاش آمریکا و غرب برای انزوای بین المللی ایران بدلیل مسئله سلمان رشدی شدت یافته بود، امارات عربی متحده فرصت را غنیمت شمردو به بهانه توقیف کشتی خاطر، زمان را برای تاخت و تاز در این خصوص مناسب یافت.

امارات متحده عربی از سال 1992 تاکنون اقدام به تهیه اوراقی گزینشی از مجموعه 11 هزار نامه، ‌تلگراف و گزارش اداره نایب السلطنه انگلیس در هند که مربوط به سالهای 1860 تا 1971 است نموده و چند کتاب تکراری در این خصوص به چاپ رسانده است. مهمترین مجموعه تهیه شده در این خصوص در کتابی تحت عنوان ((منازعه امارات و ایران پیرامون جزایر سه گانه بر اساس اسناد انگلیس)) توسط آقای ولید حمدی که یک تبعه عراق است تهیه ودر سال 1993 در لندن به چاپ رسیده است و سپس این کتاب پایه و اساس ادعاهای مطبوعات وکتب ومقالات اماراتیها شده وتا کنون حد اقل 100 مقاله و نوشته یا اظهار نظر در این خصوص از سوی امارات منتشر گردیده است. وجالب اینکه از این مکاتبات بی ارزش به عنوان اسناد قانونی یاد می کنند، اسنادی که با کمی ریزبینی می تواند بیشتر به نفع ایران تمام شود تا امارات موضوعی که به تازگی بسیاری از عربها هم متوجه آن شده اند.

دکتر پیروز مجتهد زاده در این خصوص معتقد است آنچه امارات ارایه می کندارزش حقوقی ندارد و اسناد قابل طرح در یک دعوای حقوقی بین المللی به حساب نمی آید.

جزایر سه گانه فاقد سکونت دایمی بوده و تنها جزیره ابوموسی است که در اواخر قرن 19 به سکونتگاه دایمی تعدادی از ماهیگیران و دامداران ایرانی بندری و بلوچ تبار تبدیل شده است اما با این وجود همواره در طول تاریخ این جزایر در داخل حوزه حاکمیت بلامنازع ایران بوده است ونامه تهدید آمیز میرزا رضا آغاسی در سال 1840 به دولت بریتانیا در خصوص جزایر خلیج فارس خود موئد این ادعا است.

تنب کوچک بدلیل عدم وجود آب شرب در آن هیچگاه سکونتگاه انسان نبوده و حتی برای استراحت صیادان، ‌مسافرین عازم زیارت حج و تجار نیز کاربرد نداشته است.

دولت ایران که از سال 1887 متوجه دخالت های استعمارگرایانه انگلیس در جزایر سه گانه شد تا سال 1971 بیشتر از یکصد یادداشت، اعتراض نامه و اقدام عملی مانند فرستادن مخبر و بازرس و در سالهای پس از جنگ جهانی دوم پرواز و فرود هلی کوبترها در این جزایر بطور مستمر انجام می گرفت و حتی در چند مرحله فرماندهان ارتش به شاه ایران پیشنهاد بازپس گیری قهر آمیز جزایر را مطرح نکرده بودند . تلاش ایران در جهت رفع اشغال جزایر یک سابقه طولانی داشته و این اقدامات مؤثر و سابقه اعتراضات مکرر ایران موضع ایران را در مذاکرات فشرده سالهای 1970-1971 برای باز پس گیری جزایر مستحکم تر می نمود.

در سال 1877 دولت ایران که متوجه شده بود که در ابوموسی و تنب بزرگ تجارت وصیادی رونق گرفته است تصمیم گرفت که برخلاف گذشته که بدلیل فقر و نبود امکانات ،معدود سکنه آن از مالیات معاف بودند برآنها مالیات وضع کند، این اقدام با مخالفت انگلیسی ها مواجه شد اما چون نمی توانستند آنجا را متعلق به انگلیس بنامند مدعی شدند که این جزیره تحت الحمایه آنها است و به شیخ راس الخیمه تعلق دارد از اینجا بود که منازعه مستمر بر سر ابوموسی درگرفت ولی ایرانیها بر ایرانی بودن جزایر و اعمال حق تاریخی و جغرافیایی خود تأکید می کردند و علی رغم تهدید انگلیس،‌ایران پرچم خود را بر این جزایر برافراشت. انگلیسی ها که متوجه معادن خاک سرخ و اهمیت آن شده بودند در سال 1904 این پرچمها را برداشتند و سه عدد نامه خود ساخته که نشان می داد که بین حاکم لنگه و شیوخ قاسمی رد و بدل شده اند. را مطرح ساختند که متضمن تعارفات و پذیرش حق شیوخ قاسمی عمان بر جزایر است را، به دولت ایران ارائه نمودند. دولت ایران نیز متقابلاً پنج نامه از حاکم لنگه در رد و تکذیب سه نامه مورد ادعای انگلیس ارائه نمود. دولت انگلیس سند سازی و جمع آوری شهادت از افراد را در این خصوص شروع کرد و هر روز بر پوشه ای که ابتدا فقط سه نامه بی اعتبار در آن بود مدارکی افزود تا اینکه امروزه اماراتیها مدعی هستند که در این پوشه صدها سند دارند!!.

اماراتیها از چند هزار سال سابقه حکومت در سواحل خلیج فارس فقط و به زنجیره حوادث سالهای 1887 تا 1971 علاقه مند هستند، و از تاریخ قدیم و نقشه قدیمی بی زار هستند چون این اسناد و نقشه ها همگی ادعای ایران را تایید می کند آنها مدعی هستند که حقوق بین الملل در دعاوی به گذشته ها نگاه نمی کند و دوره معاصر ملاک قضاوت قرار می گیرد.

علی رغم اینکه بریتانیا متعهد بود که در امور محلی و قضائی شیوخ دخالت نکند اما عملاً از سال 1945 انگلیسی ها تمام امور را در دست داشتند حتی در این سال بریتانیا از شیوخ تعهد گرفت که حق حل و فصل هیچگونه مسائل قضائی را نداشته باشند.

نسل اول اماراتی به مالکیت ایران بر جزایر باور داشت و شیخ راس الخیمه حداقل سه بار 1904-1935-1949 پرچم خود را در جهت دوستی با ایران از تنب جمع کرد ولی انگلیسی ها هر بار او را تهدید کردند که در صورتیکه به موضوع پرچم و مالکیت تنب همچنان کم توجه باشد. پرچم شارجه را بجای راس الخیمه بر تنب نصب خواهند کرد.( اسناد کتاب حمدی)

همگان می دانند که زمانیکه این جزایر به ایران مسترد شد کشوری بنام امارات متحده عربی وجود نداشته و امیران محلی یا شیوخ قبائل هفت گانه که بعدها متحد شدند در فاصله سالهای 1820 تا 1971 حتی بر زادگاه و منزل محل سکونت خود نیز حاکمیت مؤثر نداشته اند یک نمونه آن سندی است که انگلیسی ها قرارداد شیخ را با شرکت آلمانی لغو و به وی هشدار می دهند که بدون اجازه انگلیسی ها حق بستن هیچگونه قرارداد ندارد.( اسناد در کتاب حمدی نیز آمده است)

اماراتی ها می گویند که جزایر عربی هستند حتی به فرض محال بپذیریم که عربی باشند آیا این دلیلی بر تعلق آن به امارات می شود ؟ هنگامیکه ارتش ایران وارد تنمب شد بجز یک پاسگاه هیچ موجود و انسان دیگری در آنجا نبود که عربی بودن آنها اثبات شود خاک و سنگلاخ آنجا هم ما ندیدیم که به زبان عربی حرف بزنند!

وجود قبر و سنگچین و منزل قدیمی مربوط به گله داران عرب و یا گذرنامه اماراتی در دست چند خانوار در ابوموسی هیچ دلیلی برعربی نامیدن جزایر وتعلق به امارات نمی شود کمااینکه قلعه ای عظیم و قبر صدها پرتغالی و انگلیسی در جزیره هرمز ایران و یا در بندر ممباسای کنیا و در بنادر موزامبیک وجود دارد ولی آنها مدعی مالکیت آن جزایر نیستند. همچنین قبر صدها نفر از علما و شخصیت های ایرانی در نجف،‌کربلا و مدینه است. ولی هیچگاه عرف بین الملل وجود اینگونه قبور را دلیلی بر مالکیت نداسته است.

دلایل متعددی برای اثبات حاکمیت ایران بر جزایر وجود دارد.

از جمله آنها دلایل تاریخی و دلایل حقوقی است که البته از حوصله این مقاله خارج است

می دانید که بیشتر از دهها سفر نامه نویس و تاریخ نویس عرب و عجم حاکمیت ایران را از 500 سال قبل از میلاد مسیح و از ازمنه باستان تا قرون اخیر را بر تمام خلیج فارس که بطریق اولی جزایر را نیز شامل می شود مورد تائید قرار می دهد. در سال 1735 - 1747 در دوره نادرشاه حاشیه جنوبی خلیج فارس بویژه بحرین و راس الخیمه سرزمین ایرانی محسوب می شد. در سال 1888 ناصرالدین شاه ضمن ارائه نقشه ای از انگلیس خواست که مالکیت ایران را برجزایر سه گانه به رسمیت شناسد. اما انگلستان مطابق معاهده 1892 حمایت از شیوخ پیشنهادات مکرر ایران را رد می کرد.

به دستور محمد علی فروغی در تاریخ 9 مرداد 1312-31 جولای 1933 یک واحد نیروی دریایی ایران پرچم انگلیس را از جزیره ابوموسی و باسعیدو پائین کشیده و بدور افکند.

بر اساس اسناد کتاب حمدی در همان سال نیروی دریایی ایران چند بار جهت دید و بازدید در جزایر نیرو پیاده کرد و وزارتخارجه ایران طی یادداشتی به اعتراض دولت انگلستان نیز چنین پاسخ داده است:

429-31/5/1312

اعتراض شما به مسافرت کشتی پلنگ به جزیره تنب جهت بازدید از چراغ دریائی، بی ربط است. مأمورین شاهنشاهی هنگامیکه مأمور بازدید از کلیه چراغهای ساحلی هستند نمی توانند معاینه چراغ تنب که ملک مسلم و جزءلایتجزای خاک ایران است خودداری نمایند.

در سال 1969 - مایکل استوارت وزیر خارجه وقت بریتانیا به تهران سفر کرد و در دیدار با وزیر دربار شاه گفت:‌ما با امانت کامل به شما عرض می کنم ما جزء ‌وظایف خود می دانیم که بر بازگرداندن جزایر به ایران تأکید کنیم. "

زمانیکه بریتانیا در سال 1820 با قرارداد تحت الحمایگی سلطه خود را بر شیوخ تحمیل کرد رأس الیخمه و شارجه یک امارت واحد بودند و در سال 1921 رأس الخیمه از شارجه جدا شد و ابوموسی به قواسم شارجه واگذار گردید و تنب ها به رأس الخیمه سپرده شد .

حاکمیت ایران بر بحرین که در دورترین نقاط از ساحل ایران قرار داشته است دلیل این است که ایران بر جزایر نزدیکتر به ساحل خود مانند ابوموسی و تنب نیزحاکمیت داشته ا ست.



داستان بحرین

بحرین قبل از اسلام یکی از ساتراپی های ایران بود و بعد نیز چون در مسیر تردد ایرانیان جهت سفر به اماکن مقدس قرار داشت همواره محل تلاقی ایرانیان بود بحرین در زمانهای قدیم نامهای دیگری مانند دلمون و جزیره مروارید داشت و در دوره قرامطه، ابو سعید بهرام گناوه ای که به همراه ایل و تبار خود به این منطقه رفته بود حاکمیت را در آنجا بدست گرفت از آن زمان آنجا را بهرام آباد و سپس بهران و بحرین نامیدند درمدت زمان بین 1622 تا سال 1783 بحرین رسما در حاکمیت ایران بود و در سال 1783 قبایل عرب العتوب از پرداخت مالیات به ایران سرباز زدند.

ایران در عصر جدید مجددا در سال 1927 بحرین را سرزمین ایرانی دانست و نامه اعتراض خود را نسبت به اشغال بحرین توسط انگلستان در جامعه ملل نشر ساخت و سرانجام در 11 نوامبر 1957 دولت ایران رسما بحرین را استان چهاردهم اعلام کرد و به تمامی بحرینی هایی که علاقه مند بودند شناسنامه ایرانی اعطا نمود. بریتانیا این اقدام ایران را محکوم نمود اما انتونی ایدن وزیر خارجه برای حل مشکلات خلیج فارس پیشنهاداتی به ایران ارایه نمود از جمله آن صرف نظر کردن ایران از بحرین و ابوموسی و در عوض برگشت دو جزیره تمب به ایران و صرف نظر کردن بریتانیا ازاعتراض به تصرف جزیره سیری توسط ایران بود. ایران این شروط را نپذیرفت. یک دهه بعد انگلیسی ها شاه ایران را به نظر سنجی در مورد بحرین راضی کردند شاه با توجه به گزارشات چاپلوسانه ساواک و وزارت خارجه وقت اطمینان تام داشت که 80 درصد مردم به پیوستگی بحرین به دولت شاهنشاهی رای خواهند داد!!. مردم بحرین در ملی شدن نفت ایران همانند مردم تهران شور و شعف نشان داده بودند.

ریچاردلی ، نماینده آقای اوتانت دبیرکل سازمان ملل متحد در بحرین حضور پیدا کردند و در هتل منامه دفتری باز کردند وگفتند تمام افراد بالغ شناسنامه بحرینی خودش را بیاورد و رای بدهد( درآن زمان عده ای زیادی شناسنامه ایرانی نیز داشتند وهنوز هم عده ای زیاد از مردم بحرین گذرنامه ایرانی خود را نگاهداشته اند ) شماره شناسنامه را مینوشتند با اسم ورسم وآدرس فلان و به دو پرسش استقلال یا انضمام به ایران جواب می دادند. اما نتیجه نظر سنجی 1970 غیر قابل تصور بود 75 درصد رای دهندگان به استقلال بحرین رای دادند. وزارتخارجه ایران از قبل پذیرفته بود که نتیجه نظر سنجی را برسمیت بشناسد. در مجلس ایران به شیوه رای و انجام تقلب اعتراضاتی شد اما بزودی این اعتراضات خاموش شد و علت هم هنوز در پرده ابهام است.

بررسی ها نشان می دهد که خود شیوخ، در مقابل ایران و در ملاقات باطرفهای ایرانی همواره نرمش نشان می دادند و حاضر بودند بطور دو جانبه مشکل را حل کنند اما انگلیس با هرگونه مذاکرات دو جانبه و حل مسالمت آمیز مخالف بود و با بهانه تراشی دفع الوقت می کرد و خواستار تعویق تصمیمات ایران به بعد از خروج انگلیس از منطقه در سال 1971 بود. از سوی دیگر مقامات مذاکره کننده انگلیسی بدنبال ادامه دسیسه گری خود بهانه تراشی می کرده و ادعا می نموده اند که که دستورپذیری شیوخ از انگلیس کم شده است و لذا نمی توانند در مورد استرداد جزایر تصمیم بگیرند. در همین حال ‌انگلیس شیوخ را از هرگونه مذاکره مستقیم با ایران برحذر می داشت.

شیخ صقر در تاریخ 28/8/48 به دعوت اردشیر زاهدی وارد تهران شده و برطبق نوشته جراید ایران اظهار داشته است حاضر نیستم برای این جزیره کوچک فاقد سکنه روابطمان را با ایران برهم بزنیم و به هر نحو که شاهنشاه صلاح بدانند موافق حل موضوع است.

دولت ایران قاطعانه جزایر را ایرانی می دانست و حاضر به خرید و یا اجاره نبود بویژه در مورد تمب بزرگ و کوچک بدلیل نزدیکی آن دو جزیره به سواحل ایران ، مطابق حقوق بین الملل و کنوانسیون حقوق دریاها و همچنین بر اساس قطعنامه های مربوط به استعمارزدایی ، تسویه استعمار یا خروج استعمارگر از سرزمین های اشغال شده این دو جزیره قانونا به ایران ملحق می شد و خود مذاکره کنندگان بریتانیایی نیز آن را ایرانی می دانستند ولذا ایران حاضر به هیچ نوع گفتگو بر سر تنمب ها نبود. اما حاضر بود در مورد ابوموسی بدلیل پافشاری انگلیسی ها و اینکه شیخ از عایدات معدن اکسید آهن آن صرف نظر می کرد به امیر شارجه کمک مالی ارایه نماید ایران در این رابطه به شیخ شارجه حاضر شد سالانه مبلغ 1.5 ملیون پوند انگلیس کمک کند این یک کمک توسعه ای و نشانه حسن نیت ایران بود وهیچ ربطی به حقانیت و مالکیت امارات برابوموسی ندارد برای سال نخست این مبلغ طی سه فقره چک به حاکم شارجه پرداخت گردید که مورد پذیرش طرف اماراتی قرار گرفت. این مبلغ هر سال قابل پرداخت بود تا زمانیکه درآمد آن شیخ نشین نشین به سقف سه ملیون پوند در سال برسد. در دومین سال تاسیس امارات درآمد آن از این سقف گذشت .

اما ایران حاضر نشد علی رغم اصرار طرفهای انگلیسی ، هیچ مساعدت مشابهی را به حاکم راس الخیمه برای تمب ها بدهد ایران تن به هیچگونه نوشته ویا قرارداد و مساعدت مالی در مورد تمب نبود بویژه اینکه راس الخیمه مبلغی را طرح کرده بود که طرف مذاکره کننده ایرانی آن را نا مربوط می دانست و هرگونه مذاکره با وی را بر سر مبلغ کمک قطع نمود.

بامداد 9/9/50- ارتش ایران و هیئت سیاسی ایرانی در سه جزیره پیاده شد. در ابوموسی طی مراسمی شیخ صقر برادر شیخ خالد حاکم شارجه به استقبال و میهمان نوازی هیئت ایرانی آمدند، استاندار بنادر آقای عطائی و هیأت همراه به اتفاق به بازدید از جزیره پرداختند. هویدا همان روز در پارلمان اعلام کرد که هر سه جزیره بطور کامل به حاکمیت کامل ایران بازگشت.

جهانیان نسبت به این تغییر و تحول واکنش مثبت نشان دادند تنها دو کشور عربی عراق و لیبی به این موضوع معترض بودند و به تحریک مردم و جهان عرب می پرداختند که اعتراض آنها نیز در شورای امنیت بلا اثر شد و بدین صورت مشکل جزایر فیصله یافت.

سرجفری آرثور در زمان بازپس گیری جزایر توسط ایران در منطقه بود وی بعدها در یک سمینار دردانشگاه کمبریج در پاسخ به اعتراضات و اتهام اعراب نسبت به وی و کارگزاران وقت انگلیس اظهار داشت“ عربهای در آن موقع نمی دانستند که چگونه یک قرص نان را بین خود تقسیم کنند! ما دست برداشتن ایران از بحرین را و استقلال امارات را برای آنها تأمین کردیم آنها چه می خواهند و آیا بیش از این می خواهند؟”.
* عضو هئیت علمی دانشگاه و کارشناس خاورمیانه عربی(1382)
منابع:
- اسناد وزارت خارجه بریتانیا مندرج در کتاب ولید حمدی الأعظمی : "النزاع بین دولة الإمارات العربیة وإیران حول جزر أبوموسى وطنب الکبرى وطنب الصغرى فی الوثائق البریطانیة " ، دار الحکمة ، 1993م ،
- باسم عجمی : "تاریخ الصراع على الجزر الثلاث " ، الحیاة ، العدد الصادر فی 23/3/1997م ، ص : 18 . 
على حمیدان اولین سفیر امارات در سازمان ملل : الإمارات وإیران والجزر الثلاث ، الشرق الأوسط ، العدد 6774 الصادر فی 15/6/1997م
خاطرات مکتوب و شفاهی مذاکره کنندگان ایرانی و همچنین خسرو افشار- نمازی- پزشکپور- و خاطرات فروغی رئیس وقت مدرسه ایران در دبی که به مثابه سفیر ایران در دبی عمل می کرد
- محمد عجم، خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ و میراث فرهنگی،پارت، توپا-تهران 1383
http://www.farsi-arabi.persianblog.ir
http://www.un.int/uae/m-A,ap.htm
http://www.majlesalommah.net/run.asp?id=719
تاریخ النزاع حول الجزر الثلاث
http://www.majlesalommah.net/run.asp?id=726

http://www.elaph.com/ElaphWeb/Politics/2006/5/152467.htm قرامطه دسته‌ای از اسماعیلیان اند بودند که در سال 286 ه.ق. به رهبری ابوسعید حسین بن بهرام جنابی( گناوه ای) در بحرین ضد خلفای عباسی قیام کرد. ابوسعید دامنه متصرفات خود را وسعت داد و در سال 302 ه.ق. کشته شد. پس از او ابوطاهر سلیمان به ریاست رسید در ذی الحجه سال 317 به مکه حمله کرد و حجر اسود(سنگ سیاه) کعبه را به احسائه مرکز حکومت قرامطه برد. قرمطیان ( کرامتیان) بحرین تا سال 367 درسواحل خلیج فارس و منطقه بحرین قدرت داشتند. بسیاری از شخصیت‌های علمی و ادبی به اتهام قرمطی بودن مخصوصا در دوران غزنویان که خود را طرفدار متعصب خلفای عباسی می‌‌نمودند، کشته شدند.
جمعیت بحرین طبق آمار سالهای 53 و 1354بالغ بر دویست وبیست هزار نفر بوده و... از سی و سه جزیره کوچک وبزرگ تشکیل شده که مرکز آن منامه است.


اقدام نسنجیده یک رئیس جمهور

    نظر
 همشهری آنلاین - محمد عجم:
اگر تا قبل از حمله 7 اوت گرجستان به اوستیا روزنه های امیدی برای بازگشت این منطقه به گرجستان وجود داشت

اما اکنون با شکست ارتش گرجستان و به رسمیت شناخته شدن استقلال آاوستیا از سوی روسیه به عنوان قدرت صاحب حق وتو در شورای امنیت، امید بازگشت آن به  گرجستان برای همیشه از میان رفت.

تاریخ درج: 17 شهریور 1387 ساعت 16:15


ادعاهای عربی و الخلیج الفارسی

    نظر

این که دولت بریتانیا و بعضی از دولت ها برخلاف روند تاریخی این نام واژه «خلیج» را به کار می برند، یک اشتباه فاحش و توهین آمیز است.

عملکرد رسانه های عربی و نام خلیج فارس: محمدعجم 

روزنامه شرق > شماره 776 16/3/85 > صفحه 13 

نام های سرزمین ایران:دکتر محمد عجم
مشاهده متن 


روزنامه جمهوری اسلامی 10/02/1387 صفحه سیاسی

    نظر

« خلیج فارس » فراتر از هر نام

خلیج فارس و نام پرتوافکن آن میراث گرانسنگ ایرانیان باستان است . میراثی که ایرانیان آزاد اندیش روزگار کهن برای فرزندان خود به یادگار گذارده اند تا مایه فخر و مباهات نسلهای بعدی باشد و ایرانیان همواره به خاطر آورند که نمادهای میهنی و ملی آنان که با پوششی از باورهای ژرف دینی و الهی مزین و متبرک شده است در همیشه تاریخ موجب بالیدن آنان بوده و خواهد بود.
آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره عربستان ) Persian Gulf ( خلیج فارس یا خلیج پارس (به انگلیسی : قرار دارد . مساحت آن 233000 کیلومتر مربع است و پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان به شمار می آید . خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و الحاق رود کارون به آن است ختم می شود.
کشورهای ایران عمان عراق عربستان سعودی کویت امارات متحده عربی قطر و بحرین در مجاورت خلیج فارس هستند.
به دلیل وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن این آبراهه در سطح بین الملی منطقه ای مهم و راهبردی بشمار می آید.
ویژگی های خلیج فارس
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین شکل ثابت کنونی خود را یافت .
این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است . جزایر مهم آن عبارت اند از : بحرین قشم کیش خارک ابوموسی تنب بزرگ تنب کوچک و لاوان که تمامی آنها بجز بحرین به ایران تعلق دارد.
خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهای ایران عراق کویت عربستان و امارات متحده عربی است و به همین دلیل منطقه ای مهم و راهبردی به شمار می آید. بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس وجود دارد که از آنها می توان بندرعباس بوشهر بندرلنگه و بندر ماهشهر در ایران و شارجه دوبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی نام برد.
نام خلیج فارس
خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن ترین منابع زیرا که از سده های پیش از میلاد سر برآورده است و با پارس و فارس ـ نام سرزمین ملت ایران ـ گره خورده است . در سالهای اخیر نام خلیج عربی نیز در برخی منابع بطور محدود بکار رفته است .که البته این نام کاملا جعلی و دروغین است .و نام خلیج فارس تا ابد فارس خواهد ماند.
از دیدگاه حقوق بین الملل
سازمان ملل متحد در چندین نوبت در بیانیه ها اصلاحیه ها و مصوبه های گوناگون و با انتشار نقشه های رسمی نه تنها بر رسمی بودن نام « خلیج فارس » تاکید کرده بلکه از هیات های بین المللی خواسته که در مکاتبات رسمی به ویژه در اسناد سازمان ملل از نام کامل « خلیج فارس » استفاده نمایند.
لیست اسناد سازمان ملل درباره نام « خلیج فارس »
سند شماره 61 نشست بیست و سوم سازمان ملل متحد در وین (8 تا 15 فروردین 1385 ) با عنوان « رسمیت تاریخی جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس »
2 در تاریخ 27 مرداد 1373 Add . 29 ST CS SER . A سند
2 8 45 در تاریخ 19 مرداد 1363 UNLA قطعنامه
در تاریخ 14 اسفند 1349 Qen 311 UNAD قطعنامه
نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا شماره 3978 چاپ سازمان ملل (شهریور 1386 )
نقشه رسمی ایران شماره 3891 چاپ سازمان ملل (دی ماه 1383 )
نقشه رسمی غرب آسیا شماره 3978 چاپ سازمان ملل (آبان 1377 )
در دوران باستان
قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است . ساکنان باستانی این منطقه نخستین انسان هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند داده اند.
دوران هخامنشی
دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتی های او طول رودخانه سند را تا کرانه اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن کانالی را داد و کشتی هایش از طریق همین کانال به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است :
« من پارسی هستم . از پارس مصر را گشودم . من فرمان کندن این کانال را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود. »
سفرنامه فیثاغورث 570 قبل از میلاد تا سال 1337 در تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر زبانها ثبت شده است .
در دوره داریوش دوم ناوگانی ایرانی به رهبری سردار صداسپ ماموریت یافت تا جهان را دور بزند. وی عازم دریای مدیترانه و سواحل شنقیط (موریتانی ) تا نزدیک اشانتی و سواحل بنین پیش رفتند ولی در اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام کذاشتند.
داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام « دریایی که از پارس می آید » نام برده است . در کتاب اوستا اگرچه از نام خلیج فارس بطور صریح نام برده نشده اما در مهر یشت در مبحث مهر یا میترا اشاره ای نیز به اروندرود شده است که در آن دوره ارونگ گفته می شده است :
دارنده دشت های فراخ و اسب های تیزرو که از سخن راستین آگاه است و پهلوانی است خوش اندام و نبرد آزما دارای هزار گوش و هزار چشم و هزار چستی و چالاکی یاد شده کسی است که جنگ و پیروزی با اوست هرگز نمی خسبد هرگز فریب نمی خورد اگر کسی با او پیمان شکند خواه در شرق هندوستان باشد یا بر دهنه شط ارنگ از ناوک او گریز ندارد او نخستین ایزد معنوی است که پیش از طلوع خورشید فنا ناپذیر تیز اسب بر بالای کوه هرا برمی آید و از آن جایگاه بلند سراسر منزلگاه های آریایی را می نگرد.
در میان یونانیان باستان
یونانی های باستان این خلیج را « پرسیکوس سینوس » یا « سینوس پرسیکوس » که همان خلیج فارس است نامیدند. از آنجا که این نام برای نخستین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته اند آمده است هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار سرزمین ایران را نیز « پارسه » و « پرسپولیس » یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان سده نخست میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است . وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام « پرسیکون کیت » که چیزی جز خلیج فارس نیست نام می برد.
البته جست وجو در سفرنامه ها یا کتاب های تاریخی بر حجم سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را « خلیج فارس » گفته اند می افزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بوده اند و امپراتوری آن در سده های متوالی بسیار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العاده ای داشت . آن ها از این طریق می توانستند با کشتی های خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدف های اقتصادی و نظامی دست یابند.
در سده های اخیر
تا قرن 19 میلادی تقریبا در تمامی اسناد موجود این آبراهه در فارسی با نام خلیج فارس یا دریای فارس در عربی با نام های الخلیج الفارسی یا بحرالفارسی یا بحرالعجم و در زبان های اروپایی با نام های نامیده می شده است . Golfo di Persia و Persische Golf Sinus Persicus Persian Gulf مانند
در بازه زمانی کوتاهی در قرن 17 میلادی در اسناد بریتانیایی از این آبراهه با عنوان خلیج بصره نام برده شده بود که حکایت از اهمیت بصره در تجارت آن دوران داشته است . احتمالا از آنجاییکه بصره در کنار خلیج فارس واقع نشده استفاده از این نام پس از مدت کوتاهی متوقف شد.
در زبان عربی
خلیج فارس با نام بحر فارس مشخص شده است آثار عرب زبان نیز بهترین و غنی ترین منابعی هستند که برای شناسایی و توجیه کیفیت تسمیه این دریا می تواند در این بررسی مورد استفاده قرار گیرد . در تمام منابع عربی تا قبل از سال 1337 خلیج فارس با نام بحر فارس و یا خلیج فارس ثبت شده است در این منابع و آثار از دریای فارس و چگونگی آن بیش از آثار فرهنگی موجود در هر زبان دیگری گفت و گو شده است . در آثار ابن بطوطه حمدالله مستوفی یاقوت حموی حمزه اصفهانی ناصرخسرو قبادیانی ابوریحان بیرونی ابن بلخی و دیگرانی که اکثر آنان کتاب های خود را به زبان عربی نیز نوشته اند و همچنین در آثار نویسندگان جدید عرب از نام « خلیج فارس » بدون کم و کاست یاد شده است .
پس از اسلام نیز آن زمان که واژه سازی و رویا پردازی برای خلق اسامی مجعول عاری از قبح نشده و جز سنتهای سیاست پیشگان و عوامل آنان در نیامده بود جملگی علمای غیرایرانی و حتی دانشمندان عرب مانند « شهاب الدین النویری » و « ابن حوقل النصیبی بغدادی » که نام خلیج فارس را همراه با نقشه آن بگونه ای مستند مشخص کرده است با حفظ حرمت قلم تشکیک در نام این دریا را حتی در ذهن خود خطور ندادند و پایبندی به صداقت و راست اندیشی را از خود به یادگار گذاردند. اما شیفتگی قدرت و نشئگی شهرت و اقتضای زمانه جایگزین صداقت و درست گفتاری شد و در واقع نام جعلی خلیج عربی برای بار نخست از سوی « عبدالکریم قاسم » رییس جمهوری اسبق عراق عنوان شد و با رویاپردازی اعراب را به فرزین بندی در مقابل ایرانیان فرا خواند و این افکار بچه گانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران با تحریک امپریالیسم جهانی و دشمنان اسلام پررنگ تر گردید.
از دوره جمال عبدالناصر رئیس جمهور پیشین مصر نیز به تشویق او و اوجگیری تعصب عربی رسما کشورهای عربی نام تاریخی خلیج فارس را در رسانه ها و کتب رسمی عربی تغییر دادند.
بحر فارس
بحر فارس نامی است که عرب ها در قرون اولیه اسلام بجای دریای پارس بکار می بردند و این مفهوم شامل خلیج فارس و دریای عرب نیز می شد ولی در قرنهای اخیر تنها به پهنه آبی که شامل تنگه هرمز تا دهانه اروند رود می شود و بجای بحر فارس خلیج فارس می گفتند تا اینکه از سال 1337 بدنبال یک فراخوان از سوی رهبران قوم پرست در اتحادیه عرب مقرر شد که خلیج فارس را خلیج عربی بنامند و اکنون این نام جدید در 22 کشور عربی بکار می رود و در بعضی از رسانه های غربی نیز این نام جدید بکار گرفته می شود . که این امر اعتراض شدید ایرانیان را برانگیخته است . ایرانیان بر این باور هستند که نام جدید جعلی و با انگیزه سیاسی و از روی تعصب قومی بکار می رود و همچنان نام تاریخی خلیج فارس باید استفاده شود.
سابقه تغییر نام خلیج فارس
درباره نام خلیج فارس تا اوایل دهه 1340 هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دانشنامه ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبان ها به همین نام ذکر شده است .
اصطلاح « خلیج عربی » برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخ نشین های خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام رودریک اوون در کتابی بنام حبابهای طلایی در خلیج عربی در سال 1337 نوشت که « من در تمام کتب و نقشه های جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابر این ادب حکم می کند که این خلیج را عربی بنامیم » وی و فرد دیگری بنام سر چارلز بلگریو به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب این موضوع را مطرح کردند.
سر چارلز بلگریو که بیش از 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بوده است بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1345 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن نوشت که « عرب ترجیح می دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند » .
بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو که نام قبلی سواحل جنوبی خلیج فارس یعنی « ساحل دزدان » را بر روی کتاب خود نهاده اصطلاح « الخلیج العربی » در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کرده و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح « عربین گولف » جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی « پرشین گولف » شد.
نظر قوم گرایان افراطی عرب
در بیست سال گذشته مقالات و کتاب هایی که در دفاع از تغییر نام خلیج فارس در همین کشورهای جدیدالتاسیس منتشر شده بر سه موضوع استوار است :
در سال 1141 « کارستن نیبور » نوشته است : سواحل خلیج فارس تابع دولت ایران نیست ! .
« رودریک اوون » در کتاب « حباب های طلایی در خلیج عربی » نوشته است : در همه نقشه هایی که دیده ام خلیج فارس در آنها ثبت شده اما من با زندگی در بحرین دریافتم که ساکنان دو سوی این دریا عرب هستند پس ادب حکم می کند که این دریا را « خلیج عربی » بنامیم » .
کشورهای عربی بیشتر از ایران هستند.
فقط ایرانی ها آن آبراه را خلیج فارس می نامند!
خلیج انگلیسی و خلیج آمریکایی
انگلیس ها نخستین عاملان کاشته شدن این تخم نفاق بودند زیرا از قدیم در صدد بودند که خلیج فارس را تبدیل به یک دریای انگلیسی کنند . بعدها در دهه 1360 آمریکایی ها هم به پیروی از آن ها از تبدیل خلیج فارس به خلیج آمریکایی سخن گفتند . از نظر آمریکایی ها و اروپایی ها این منطقه « شریان حیاتی غرب » در منطقه « استراتژیک غربی » و « حوزه منافع ویژه » است لذا اگر قادر باشند خلیج فارس را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تسلط خود در می آورند.
تلاش های دولت ایران در برابر تغییر نام
ایران در روز 13 مرداد سال 1337 به دلیل تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری قاسم که با یک کودتای نظامی بر سر کار آمده بود و تمایل به حرکت های آزادی خواهانه مصر به رهبری جمال عبدالناصر داشت اعلام کرد.
همچنین دولت ایران در همان زمان در برابر این نام مجعول واکنش نشان داد و گمرک و پست ایران از قبول محموله هایی که به جای خلیج فارس نام خلیج عربی بر روی آن نوشته شده بود خودداری کرد. ایران همچنین در مجامع و کنفرانس های بین المللی نیز در صورت به کار بردن این اصطلاح ساختگی از سوی نمایندگان کشورهای عرب واکنش نشان می داد. در این زمان بعضی از کشورهای عربی حتی اعتبار هنگفتی از محل درآمدهای کلان نفتی خود در اختیار بعضی از ماموران سیاسی در خارج می گذاردند تا با تطمیع مطبوعات خارجی نام مجعول خلیج عربی را به جای خلیج فارس رواج بدهند.
در نیمه نخست بهمن ماه سال 1370 خورشیدی سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراض های پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه در نظر داشته باشند . کار به جایی رسید که در یازدهم شهریور سال 1371 هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیر جمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار می شد از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی رو به رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد. و این عمل را غیر عمد خواند.
اما واقعیت مطلب این است که خلیج فارس یک نام کهن تاریخی است که از بدو تاریخ بر روی این خلیج گذاشته شده است و انگیزه تلاش حساب شده ای که برای تغییر این نام به عمل می آید جز ایجاد فتنه و اختلاف بین کشورهای این منطقه نیست . همچنان که ژان ژاک پرینی نویسنده کتاب خلیج فارس اعتراف می کند. « ملت ها و قوم های بسیاری بر کرانه های خلیج فارس استیلا یافته و فرمانروایی کرده اند ولی روزگارشان سپری شده و منقرض شده اند. تنها قوم پارس است که با هوش و درایت خود همچنان پا برجا زیسته و میراث حاکمیت خود را تاکنون نگهداری کرده است . »
کشورهای حوزه خلیج فارس و جهان باید نیک دریابند که پاک نمودن حقیقت از تاریخ امری ناممکن است که جهان سالها شاهد اینگونه تلاش های ناممکن صهیونیسم جهانی در محو فلسطین بوده و هست . و اکنون و این بار نیز بدانند که رویای تازه و پریشان آنان هیچگاه تعبیر نخواهد شد چرا که هر مرد و زن ایرانی مقتدرانه از آبهای نیلگون و نام خلیج همیشه فارس حراست خواهد نمود.
کتاب خلیج فارس نامی به قدمت تاریخ محمد عجم ـ انتشارات و لیتوگرافی پارت ـ توکا تهران 1383


مقاله برترهمایش ژئوماتیک 1382

    نظر

اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت پژوهشی در مورد دو نام خلیج فارس و خزر و چالش های فراروی
   خلاصه مطالب:
      درگذر زمان نام های تاریخی نیز همانند انسان ها دستخوش حوادث و رویدادهای اعم از سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی بوده اند و رویدادها بر اسامی جغرافیایی نیز تاثیر گذار بوده اند به همین دلیل نام های تاریخی دارای بار سیاسی، فرهنگی، ارزشی، هنری، ادبی، اجتماعی و حقوقی هستند به دلیل وجود نهفته این بارهای ارزشی است که نام های تاریخی مورد توجه جهانیان قرار دارند در کهن میهن ما حداقل 500 نام تاریخی وجود دارد تعدادی از آنها در داستان های شفاهی سینه به سینه نقل شده اند و بخشی از فرهنگ ماقبل تاریخ ما را نشان می دهند بسیاری از این نام ها در متون اوستایی و باستان نامه فردوسی محفوظ مانده اند و تعدادی دیگر بر دل کوه ها و سینه سنگ ها و لوحه های سفالی حکاکی شده اند و بعضی از آنها نیز از طریق تورات، انجیل، قرآن، احادیث و کتب قدیمی به ما منتقل شده اند. هر یک از این نام ها ارزش های دینی، مذهبی خود را دارند و گاهی اوقات مناقشه بر سر یک نام تاریخی ممکن است به نزاع های خونین منجر شود. در خود ایران نیز بارها مردم یک شهر یا روستا و یا منطقه بر سر تعیین نام تقسیمات جدید در منطقه خود به اعتراضات و حتی درگیری های خونینی اقدام نموده اند.
http://www.ngdir.ir/papers/PPapersDetail.asp?PID=10269 
 


روزنامه القبس03/05/2009

    نظر

 
 
کروبی به العربیه گفت: خلیج فارس قبل از میلاد حضرت مسیح خلیج فارس نامیده می شدحضرت مسیح و پیامبر اسلام همین نام را بکار برده اند. إیرانیون بعثوا لحکام الإمارات ببرقیات تهنئة باسم «الخلیج الفارسی»؟! 
من اجل حمایة وصیانة ما وصفه بالتسمیة القانونیة المعترف بها دولیا للخلیج الفارسی. واکد لوکالة «ارنا» انه ینبغی للمنظمات الدولیة سواء التی ترتبط بالبحار او التی لا ترتبط، ان تعمل وفق مسؤولیاتها حیال الحفاظ على التسمیة القانونیة والدولیة. ان المرکز اعد رزمة من خمسة مقترحات تضم تأسیس محطة بحثیة باسم «الخلیج الفارسی» فی المنطقة وتأسیس مرکز للانذار البحری المبکر ( للتحذیر من تسونامی)، واقامة مهرجان بهذا الاسم یقدم جوائز عدة، واعداد «اطلس الخلیج الفارسی للدراسات البحریة» ونشر مجلة علمیة باللغة الإنکلیزیة.  االخلیج اسمه الفارسی- منذ 30 ملیون عام!
نقلت وکالة الانباء الإیرانیة عن رئیس منظمة التراث والسیاحة الایرانیة، رحیم مشائی، قوله فی مؤتمر حول «الخلیج الفارسی» عقد فی طهران، من ان هذا الخلیج اسمه «الفارسی» منذ 30 ملیون عام وفقاً للوثائق والمستندات!.
وادعى مشائی ان الحضارة کانت قائمة فی منطقة الخلیج منذ عشرات ملایین الأعوام، وان اسم «الفارسی» اطلق علیه عندما خلق الله الأرض!.
بطاقات تهنئة لشیوخ الإمارات!فی السیاق نفسه، ذکرت صحیفة تابناک الإیرانیة انه بمناسبة انعقاد «مؤتمر الخلیج الفارسی» فی طهران، بعث الکثیر ممن وصفتهم بـ«الإیرانیین الشجعان القاطنین فی دولة الإمارات» بطاقات تهیئة الى شیوخ هذه الدولة التی لا یزید عمرها على 40 عاماً حتى الان.. واحتوت البطاقات على «صور وخرائط تؤکد فارسیة الخلیج وتثبت بطلان مزاعم شیوخ مجلس التعاون الخلیجی»! وشملت البطاقات ایضاً «شهداء البحریة الإیرانیة الذین قتلوا خلال الحرب مع العراق او بواسطة القصف الأمیرکی

 

إ
 
 

کارتوگرافی؛ از هنر تا جنگ

    نظر
 
 در تاریخ : December 22, 2006 | امتیاز :
 محمد عجم
در بسیاری از کشورها هنوز هم نقشه های جغرافیایی از طبقه بندی محرمانه برخوردارند. اگرچه برنامه گوگل Earth این طبقه بندی کلاسیک را بی معنا ساخته اما هنوز هم حساسیت روی نقشه ها وجود دارد در زمانهای قدیم نقشه فقط برای فرماندهان درجه اول و یا پادشاهان و رهبران تهیه می شد و محرمانه نیز نگهداری می شد.اما امروزه نقشه به راحتی در اختیار همگان قرار دارد حتی نقشه های با مقیاس  های بسیار حساس که در آن حتی میله مرزی و یا سربازان قابل مشاهده است.
. در بازدید از  موزه نقشه های قرون  گذشته انسان ناخود آگاه در برابر شاهکار، دقت ، هنر و آراستگی نقشه نگاران باستان چنان شیفته می ماند که از هدف  واقعی آنان که  تقدیم نقشه به پادشاهان و امرا که قلمرو سرزمینی را اختیار اداره و دفاع از آن را بر عهده داشته است  فراموش می شود.
چند سال سپری می شد تا این نقشه ها مزین می شدند به تصاویر مملو از فرشتگان کوچک شیپور نواز و ناوهای تجاری و جهازاتی که با بادبان های برآماسیده از وزش باد، اقیانوس ها را لابلای نپتون الهه دریاها و پریانی درمی نوردیدند که در جذر و مد آب ظاهر می شدند.
 امروزه با  کنجکاوی  این طرح ها و مرزها و  قاره ها را ناشیانه می بینیم درنقشه جهان  آنها حتی  هیچ اثری از قاره آمریکا و استرالیا و قطب جنوب نیست، اما باز هم حیرت زده می شویم که بسیاری از آنها بدون وجود ابزار ابتدایی و بدون  رصد ماهواره ها، به ابعادی غالبا نادقیق اما به اشکال همانند اصل حیرت آوری را ترسیم کرده اند. مثلا نقشه جهان  1660 فلیپ ایکبرخت (Philipp Eckebrecht)اگرچه اقیانوسیه رادرزمره کره جهان در برندارد اما از نظر دقت فوق العاده است.
سازمان ملل متحد و کنفرانس  یکسان سازی نامهای جغرافیایی آن در طی قطعنامه ها و  یادداشت هایی  پرحجم  به قصد ارائه فهرست جامعی از توصیه هائی برای نقشه نگاری سرزمین ها به چاپ رسانده است. برای نمونه در آن تصریح شده است که در نقشه ها باید صحرای باختری که تا سال  1976 در تملک اسپانیا بود را  با خط ممتدی از مرکش جدا کنند موضوعی که خشم مراکشی ها را بر انگیخته است.
چند نمونه از جدال های نقشه ای
روز 29 نوامبر سال 2005  حضور یک نقشه در کنار سالنی که مراسم سالگرد روز همبستگی سازمان ملل با فلسطین را برگزار می کرد منجر به یک دردسر بزرگ در مدیریت سازمان ملل شد .  این نقشه که متعلق به دهه 1960 بود نقشه فلسطین بود بدون هیچ اثری از وجود اسرائیل ، جان بولتون سفیر آمریکا  فردای آنروز نامه شدید اللحنی به  کوفی عنان نوشت و ضمن اعتراض به وجود این نقشه علت امر را جویا شد .
 در رد و بدل شدن یکسری مکاتبات میان مقامات اداری سازمان ملل و سفارت آمریکا مشخص شد که این نقشه سال ها است که در سازمان ملل قرار داشته و در سالروز همبستگی با فلسطین به نمایش گذاشته می شده است. اما آنچه امسال حساسیت برانگیز شده بود سخنان محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بود که گفته بود اسرائیل باید از روی نقشه محو شود. سفارت آمریکا باید مطمئن می شد که نمایش این نقشه در راستای آن سخن نبوده است.
در دی ماه 1383 تندر خشم ایرانیان مقیم خارج با ارسال طوماری اعتراضی با  یکصد هزار امضا از سوی فرهیختگان  از یکسو و ضربه عملی  تهران از سوی دیگر بر مجله بین المللی معتبر نشنال جئوگرافی که  در اطلس تازه چاپ خود، به جای نام تدبیر گرانه و تاریخی  «خلیج فارس»، «خلیج عربی» نوشته بود فرود آمد.
بدنبال آن مدیر رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نظارت  را بر نشریات اعمال می کند اعلام کر:"ما دیگر برای روزنامه نگاران مجله نشنال جئوگرافی روادید ورود به کشور صادر نخواهیم کرد و مادام که این اشتباه را تصحیح نکرده اند اجازه نخواهیم داد این مجله در ایران پخش شود".
 سخنگوی دولت هم در کنفرانس مطبوعاتی تکرار کرد که :"ما از هویت تاریخی خلیج فارس صیانت خواهیم کرد، هیچ گونه جعل کردنی را نخواهیم پذیرفت و به اقدامات قانونی دست خواهیم زد ".
 دبیرخانه سازمان ملل 7 بار بطور مکتوب توصیه کرده است  که نام خلیج فارس را تنها نام معتبر این پهنه آبی می داند.
یکی از قدیمی ترین دعواهای جدی در مورد نقشه ها به دعوای ایران  براى اثبات حاکمیت خود بر سه جزیره ابوموسى و تنب بزرگ و تنب کوچک است که  علاوه بر استناد به اسناد تاریخى، با توجه به نقشه‏هاى رسمى  دولت انگلیس نقشه‏هاى وزارت جنگ و وزارت دریانوردى که در سال 1888 به شاه ایران تقدیم شده بود، ناصرالدین شاه این نقشها را سند قرار داد و همچنین  بعدها نیز به  نقشه‏هاى لرد کرزن در سال 1892 و نقشه وزارت هند بریتانى در سال 1897) استناد شد.
 در سال 2002 در پراگ در پایان اجلاس بین الملل اقتصادی پیرامون مدیریت منابع آب در دو قاره پیوسته آسیا و اروپا  نماینده جمهوری آذربایجان تازه  نقشه ای از قفقاز را کشف کرده بود که مرزها به شکل ترسیم شده در آن می توانست الحاق سرزمینی که موجب جنگ مرگباری میان آذری ها و ارامنه شد، یعنی قره باغ علیا به ارمنستان را به ذهن متبادر کند.
 می دانیم که دولت باکو آن را خطه ای تسخیر شده و بخش جدائی ناپذیر آذربایجان به شمار می آورد و هرگونه بازنمائی دیگری جز این را غیر قانونی تلقی می نماید. لذا با  سخنان اعتراض آمیزی جلسه را ترک کرد .
قضیه می توانست به همین جا ختم شود. رئیس جلسه حتی پیشنهاد کرد که کنفرانس به حالت تعلیق درآید تا در آن فاصله سند مزبور را ناپدید سازند، البته روی عدم واکنش برق آسای متخاصم دیگر حساب کرده بودند. اما نمایندگی ارمنستان کوچکترین تغییری، حتی یک ویرگول، را هم نمی پذیرفت.
بر خلاف آداب چنین مجامعی که اینگونه پرده دری ها معمول نیست، دشنام و فریاد بر سر رئیس اجلاس باریدن گرفت که خود و سازمانش را متهم به غرض ورزی جانبدارانه کردند و از وی خواستند هرچه زودتر دنبال شغل دیگری برای خود بگردد. ساعت های طولانی لازم بود تا دوباره آرامش برقرار و چند قلم سفید مصحح بر روی مرزها پیش از چاپ دوباره نقشه کشیده شود و آنگاه کار اجلاس را دنبال گیرند .
در فوریه سال 2001 هنگام اجلاس سالانه وزیران برنامه بوم زیستی ملل متحد، نمایندگان جمهوری خلق چین در برابر چشمان ناباور مجموع هیئت های نمایندگی، جلسه عمومی را نیمه کاره رها کردند، از تالار اجلاس بیرون رفتند و ادامه مباحثات را تحریم کردند، زیرا در نقشه و سند  اجلاس  جزیره فرمز کشوری مستقل قلمداد شده بود.آنها برای باز گشت  به تالار اجلاس مصرا خواستند که آن "ورقه ها" را از دور خارج کنند.
مراکش و صحرای باختری، کره جنوبی و ژاپن، ایران، هند، یونان و اسرائیل آشکارا از گروه های فشاری پشتیبانی می کنند که رویه های سفت و سخت و کم و بیش بازدارنده ای را به کار می گیرند تا چگونگی نامگذاری و معرفی سرزمین های ملی خود را به "جامعه بین الملل" بقبولانند.
 در نوامبر سال 2002 رجب طیب اردوان نخست وزیر کنونی ترکیه پس از شرکت در جشن سالگرد تأسیس جمهوری ترک نشین قبرس شمالی در هواپیمائی که وی را از نیکوزیا به آنکارا باز می گرداند طرح تازه سازمان ملل متحد به چاره جوئی مسئله قبرس را به دقت بررسی می کرد. وی به روزنامه نگاران گفت که "هرچند می توان پیرامون طرح پیشنهادی مذاکره کرد اما نقشه ها نفرت انگیزاند".
این گونه پیشامدها گاه به رویارویی با هم می انجامد و حتی به امر حیاتی دولتی تبدیل می گردد.
در جریان اجلاس سران پیرامون کره خاک در ژوهانسبورگ در سال 2002 بر سر نقشه ای که ناروا تشخیص داده بودند کار به کتک کاری میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها هم رسید.
و از دعوای کهنه میان کره جنوبی و ژاپن پیرامون نام دریائی که آندو را از هم جدا می سازد چه باید گفت، که یکی دریای خاوری و دیگری دریای ژاپن می نامد. وزارت خارجه هر دو کشور به سهم خود اطلس هایی منتشر نموده و  در صفحه آغازین سامانه های اینترنتی ، به شیوه ای خودنمایانه کاربران را به بازدید از پرونده بال و پر داده شده ای می خوانند که تاریخچه این مسئله را روایت می کند.
 غالبا نقشه نگاران مطبوعات و انتشارات برای پرهیز از نامه های بازخواست کننده سفارتخانه ها ترجیح می دهند که دیگر نامی بر این پهنه دریا میان دو کشور ننهند. این بدان معنی است که اندکی بیم در دل ها انداختن سرانجام به ثمر می نشیند: بجای آنکه خطر ممیزی (و همراه آن از دست دادن سهم خود در بازار) یا برخورد دیپلماتیک را برخود هموار سازند، بسیاری از ناشران ترجیح می دهند هر اشاره ای که شاید خشم کسی را برانگیزد حذف کنند.
بانک جهانی تا آنجا پیش رفته است که در پایان سال 1??0 از دایره نقشه نگاری خود بخواهد که به شیوه ای که هند و پاکستان به دلیل درگیری بر سر کشمیر پیش گرفته اند، دیگر نقشه هائی که نمایانگر سرزمین های حساس هستند را به چاپ نرساند.
اگر شما بازدیدی از نمایشگاه  کتاب در هریک از کشورهای عربی داشته باشید متوجه می شوید که  اصولا در سالهای اخیر انتشارات  و کارتوگرافی های عربی تقریبا همگی نام خلیج عربی را برای  نقشه ها و اطلسهای خود بکار می برند.
در غرفه های امارات وجود کتاب هایی بنام جزایر سه گانه اشغال شده  چاپ مرکز مطالعات استراتژیک  ابوظبی شگفت آور نیست. اما جای تعجب است که چرا  انتشارات کشورهای دوست مانند سوریه و لبنان  در مواردی  احواز و محمره و یا عربستان و جزایر با نام جعلی و متعلق به امارات  ترسیم می نمایند .
از جمله  موسسه انتشارات و کارتوگرافی دارالشرق العربی در سوریه - حلب است که در چندین نقشه از این نامهای مجعول استفاده نموده است و  انتشارات دارالقلم - سوریه - حلب در کتاب موسوعه فی کتاب "الجدید الاطلس الاسلامی الجغرافی" در تمام نقشه خلیج عربی بکار برده و جزایر سه گانه را نیز به رنگ امارات مخصوصا در ص 23 ترسیم کرده است. 
 در کتابی بنام "الموسوعه الجغرافیه العالمیه المصوره دول العالم" نویسنده نبیل تللو . انتشارات دار علاء الدین  سوریه در صفحه 70 علاوه بر اینکه در متن جزایر را اماراتی دانسته است در نقشه ای از خلیج فارس ترسیم و زیر نام هرکدام از جزایر سه گانه نوشته است جزایر اماراتی طنب،ابوموسی و .. نام جعلی خلیج عربی هم در بالای آنها آورده است .
 
در کتاب موسوعه تاریخ خلیج عربی بخش دوم . محمود شاکر . دار اسامه اردن- عمان نویسنده در مبحث اهواز و بخش جزایر سه گانه ادعاهای واهی مطرح و جزایر را متعلق به امارات و خوزستان را متعلق به وطن عربی نامیده که قبل از اشغال دولتی مستقل بوده است.
  
در کتاب الاطلس التاریخی للعالم الاسلامی  نوشته محمود عصام میدانی چاپ  دار دمشق سوریه در  تمامی نقشه خلیج عربی بکار برده در حالیکه این کتاب تجدید چاپ کتابی به همین نام از دکتر عبدالمنعم ماجد دارالفکر عربی بمصر است که 1960 چاپ شده و تمامی نقشه های آن در چاپ اول با نام خلیج فارس بوده است .
 همین انتشارات در کتاب دیگری به نام اطلس جغرافی وطن عربی -تالیف. محمود عصام میدانی نقشه های ابن حوقل - جیهانی - ابوزید بلخی - بتانی - ابن خردادبه - شریف ادریسی و استخری را در ص 8- 13 کتاب خود چاپ و نام خلیج فارس را از آنها پاکسازی و تحریف کرده  در حالیکه نقشه های خلیج فارس این افراد شهرت جهانی دارد. ایرانیان همواره به اینگونه تحریفات معترض بوده اند.
سردرگمی در ذهن خوانندگان از شکل نهائی نقشه بر می خیزد: تصویرهای فریبا، دقیق، گاه بسیار کاویده و خصوصا به زیور طبع آراسته ای که درمجموع مقبولیت کمابیش مطلقی بدان می بخشد، به ویژه اگر مهر تائید دولتها، موسسه های ملی، یا بین المللی نام آور و شناخته شده ای برآن باشد.
 نقشه آنگاه یا اثری در طریق سیر و تأمل و یا عامل توطئه چینی مشمئز کننده علیه یک کشور یا جامعه ای می نماید. حتی نقشه هائی که پستی و بلندی زمین را در کوچکترین جزئیات آن نشان می دهند نیز موضوع اندیشه و ساختار باریک بینانه ای است، و هر عنصری از آن را به دقت برمی گزینند، برخی را برجسته می سازند و برخی دیگر را از قلم می اندازند.
نقشه، که هیچ احدی قادر نیست تمامی شناخت های جغرافیای سیاسی را یک جا در آن بگنجاند، با همه بی زرق و برقی و ظاهر بی آزارش، می تواند به ابزار هراس آور تبلیغاتی ای تبدیل شود که قدرت های دولتی و اقتصادی معاصر بی هیچ شرم و دغدغه خاطری از آن بهره می جویند تا بینش عقیدتی خود را برآن نقش کنند. با این حساب اندکی هموار کردن حقیقت را خدمتی به مصالح عالیه تلقی می کنند.
نقشه نگاری حرفه ای است  که از «شور و شوق خویش به جهان نقشه ها برای سفر های مجازی گواه می گیرد.  نگاریدن مرزها مایه دردسر پایداری است تا بدان اندازه که این آرزو همواره در دل می جوشد که پاکشان کنیم، جابجا کنیم ... .
از این رو نقشه تا بدان اندازه که تنها به عرضه مینیاتوری از سرزمین ها بسنده نمی کند، بلکه همچنین حساسیت های خلق ها، ادراکی که از جوامع انسانی دارند و شیوه ساماندهی فضای حیاتی آنها را بیان می دارد، اثری هنری به شمار می آید.
 در این عرصه تو در تو، نقشه نگار هم داعیه دار شاهدی بزرگ و هم نقش آفرین است. او خود را پیاپی در نقش ناظر، اقتصاددان، جمعیت شناس، ریخت شناس زمین و سر انجام جغرافیدان و ... هنرمند باز می شناسد، تا "جهان هایش" را بسازد و یا بهتر گفته باشیم ابداع کند. او معجون ظریفی را به پندار می کشد و تصویر می کند: جهان را چنانکه می بیند با جهان آرمانی خود در هم می آمیزد.
نقشه با نگرش فراگیری از فراز زمین، کشورها یا قاره ها را در چشم بهم زدنی می نمایاند، احساس گنگی از اقتدار ارزانی می دارد و پندار مهار فضا را در سر می پروراند. پس اگر موضوع بیشترین مراقبت ها قرار گیرد و هیچ چیزی در طراحی، تعیین ابعاد و برنشاندن عناصر آن بدست سرنوشت سپرده نشود نباید به شگفتی افتاد.
 اگر هنوز تردیدی در این باشد کافی است در گذرگاه پهنی که کاخ  ویتوریانو را به کولیزه می پیوندد،  گام بردارید ، که با مجموعه نقشه های جذابی  که موسولینی نثار شکوه امپراتوری روم کرده بود تزئین شده است، یا بدیدار تالار پایان ناپذیر نقشه های واتیکان   بروید  که نقشه های پستی و بلندی های ایتالیا همه دیوارها را از کف تا سقف به زیبایی  پوشانده است.
این صحنه در سال 1?02در لیسبون اتفاق افتاد. ژرار وینت تاریخدان، در روایت تاریخی داستان گونه پرشوری ماجرای سرقت یگانه نسخه نقشه جهان نمای شاهی از گارگاه نقشه نگاری را حکایت می کند. آن نقشه را بر اساس یاداشت های ره آورد پدرو آلوارز کابرال و دن واسکو دو گاما کشیده بودند و نمایانگر سرزمین های هندوستان و برزیل بود. فرمانروا ناپدید شدن این راز دولتی را چون مصیبتی اقتصادی انگاشته بود.
 گم شدن این نقشه وی را از دسترسی به منابع [ثروت و قدرتش] محروم ساخته بود. تملک آگاهی های جغرافیائی نه فقط به منزله تائید حاکمیت وی بود بلکه حفاظی بر ثروت های وی نیز به شمار می رفت. از این رو به تنگ چشمی مراقب بود تا کس دیگری بدان ها دست نیابد ... "  نقشه گمشده! – نقشه؟ - بله استاد، همان که شاه به شما سفارش داده بود (...) استاد ریمن پیش از آنکه فرصتی به آلبرتو کانتینو؛ بدهد تا به سراغ وی آید، به آنی عمق فاجعه را دریافت.
دو ماه پیش از آن، شاه (...) سفارشی به وی داده بود. یگانه فرمانروائی که بر راه های دریائی که به کشور ادویه ها راه می گشود چیرگی یافته و پاپ از آن پس ویرا به لقب "سرورکشورگشائی، دریانوردی و تجارت حبشه، عربستان، ایران و هند" مفتخر ساخته بود، در نظر داشت که نمود گستره قلمرو پادشاهی خویش را همواره پیش چشم داشته باشد و برای اتخاذ تصمیمات سازگار با مسئولیت های تجاری و مذهبی، از آن آبشخور بهره گیرد  .
پنچ سده پس از آن، نیرومند ترین دولت های روی زمین هنوز با بدگمانی روانپریشی مراقب تولیدات نقشه نگاری و تصاویر ماهواره ای خویش اند و هیچگونه تردیدی به خود راه نمی دهند که هر سندی که مظهر گونه ای مصلحت سوق الجیشی و اقتصادی و یا نظامی باشد را در رده فوق سری بایگانی کنند.
در سالهای دهه 1?80، برخی از کشورهای حوزه خلیج [فارس] که چاپ نقشه های خود را به موسسه ملی جغرافیائی فرانسه سفارش داده بودند، مصرا خواستند که دستگاه های چرخان چاپ (روتاتیو) با روکش های برزنتی پوشانده شود و مردان مسلحی از آنها حفاظت نمایند که در عین حال مأموریت داشتند "انگاره" یعنی نمونه های آزمایشی و نیز برش ها را که مرحله ای پیش از چاپ نهائی است نابود سازند!
یکسان سازی اسامی جغرافیایی
در عصر ارتباطات ، اختلاف و تعدد نامهای جغرافیایی در بسیاری از نقاط دنیا مسایل و مشکلاتی را ایجاد می کرد در نتیجه در سال 1960  شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل به دبیر کل سازمان ماموریت داد که برای حل و فصل اینگونه اختلافات کنفرانسی را برگزار نماید.
 در سال 1967 اولین کنفرانس یکسان سازی و استاندارد نمودن نامهای جغرافیایی سازمان ملل با شرکت هیئتهای علمی و اجرایی جغرافیایی سراسر جهان در ژنو برگزار شد  این کنفرانس را یک نهاد و یا گروه تخصصیUNGEGN  (آنگیگن) که  بر اساس قطعنامه های 715 آوریل 1959 و 1314 می 1968 و تصمیم 4 مه 1973 شورای اجتماعی اقتصادی سازمان ملل متحدECOSOC)  ) تأسیس گردید از نظر علمی و اجرایی پشتیبانی می کند.
 این گروه تخصصی هر دو سال یکبار در نیویورک یا ژنو تشکیل جلسه می دهد و هر 5 سال یکبار نیز کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل تشکیل جلسه می دهد و تصمیمات گروههای تخصصی و ناحیه ای را به صورت قطعنامه تصویب می کند رهبری گروه آسیای غربی با ایران است این گروه تا کنون در تهران 7 نشست برگزار نموده است در مصوبه هفتمین نشست این گروه که در مهرماه 82 برگزار شد آمده است :
“با تاکید بر مصوبات کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل و بویژه در اجرای قطعنامه 9 اجلاس برلین از همه کشورها می خواهیم از تغییر نامهای جغرافیایی تاریخی که میراث فرهنگی بشر محسوب می شوند خودداری نمایند”.
ضرورت یکسان سازی، یگانه سازی، وحدت در تلفظ و آوانگاری، یکسان نمودن اسامی جغرافیائی و جلوگیری از ابهام و تعدد اسامی در عصر ارتباطات و جهان امروز سازمان ملل را ناچار ساخت که در این رابطه نهادی قانونمند تأسیس نماید. استفاده میلیونها نفر از اطلاعات کامپیوتری، جابجائی و حرکت روزانه هزاران کشتی،‌ هواپیما، اتوبوس و مسافران و توریستها، ایجاب می کند که نامهای جغرافیائی شفاف و یگانه ومتحد ودارای آوای یکسانی گردند زیرا ابهام و نامهای متعدد برای یک منطقه جغرافیائی و یا نامهائی با تلفظ های مختلف می تواند بویژه در عصر الکترونیک منجر به عواقب خطرناک و پرهزینه ای گردد.
UNGEGN  یکی از هفت نهاد قانونمند ECOSOC  در سازمان ملل متحد است. این نهاد در راستای یکسان سازی اسامی جغرافیائی در سطح ملی و بین المللی تلاش می کند. تصمیمات و اقدامات آن بصورت قطعنامه در کنفرانس UNCSGN   که هر 5 سال یکبار برگزار می گردد، به تصویب می رسد و تمامی ارکان سازمان ملل و سازمانهای تخصصی بین المللی، غیردولتی و یا دولتی و از جمله 15 سازمان بین المللی (فهرست ضمیمه پیوست )موظف به اجرای این قطعنامه ها هستند.
 
همانطور که گفته شد مرجع رسیدگی به اختلافات در مورد نامهای بین المللی و منطقه ای  UNGEGN  و UNCSGN  است. این نهاد اگرچه نام خلیج فارس  را یگاته نام مورد قبول می داند ولی تا کنون از آن خواسته نشده است که  مصوبه ای ویژه در این خصوص صادرکند.
یکی از نکات مهم کنفرانس سخنرانی ها و مقالات فنی  و یا منازعات کشورها در خصوص سیاسی شدن نامهای جغرافیایی است. نافتالی کادمن که از ابتدای تاسیس UNGEGN رئیس گروه کاری اصطلاحات توپونمی این نهاد تخصصی سازمان ملل است در فصل 8  کتابی بنام TOPONYMY The Lpre, Laws and Language of Geogrraphical Names  که از سوی انتشارات سازمان ملل منتشر شده است. مبحث سیاسی کردن نامهای جغرافیایی را با عنوان کدام خلیج آغاز نموده است.
و سوء استفاده از نامهای جغرافیایی  را چنین مطرح نموده است “ ژانویه 1991 جنگ دوم خلیج مطرح می شود کدام خلیج ؟ برای جهان غرب موضوع روشن است، ایران نیز که خود را وارث امپراتوری پارسی می داند و پهنه آبی جنوبی آن کشور است آنرا  بطور طبیعی خلیج فارس می نامد، کشورهای غیر عربی نیز آن را خلیج فارس می نامند کتابهای جغرافیایی و نقشه های تاریخی از جمله بطلیموس  و نقشه های قرون گذشته نیز به خلیج فارس اشاره دارند اما  کشورهای عربی آنرا خلیج عربی می خوانند نامی که در مستندات تاریخی وجود ندارد بنابر این دو نام رقابتهای سیاسی را بازتاب می دهد.
این رقابت های سیاسی در کارتوگرافی نیز بازتاب یافته است مثلا انتشارات نقشه نگاری جان بارتولوموو و پسران John Bartholomew & sons   در سال 1977 در نقشه ایران  از نام خلیج فارس استفاده کرده است و همزمان برای مشتریان عرب خود نام خلیج عربی را بکار برده است تا بدین وسیله نه موجب نارحتی ایرانیان شود و هم مشتریان عرب را جذب نماید. این نمونه ای از  سیاسی شدن کارتوگرافی است.
 کادمن سپس به منازعه بر سر نامهای تاریخی  بخصوص نام جمهوری مقدونیه( یکی از جمهوری های یوگسلاوی سابق)  که دولتهای اروپایی از برسمیت شناختن آن به در خواست یونان خودداری می کنند و لی مقدونیه نیز اصرار بر کاربرد نام جمهوری مقدونیه بجای جمهوری فیرم  را دارد .
 اعتراض دولت اردن به اسرائیل  و اعتراض اسرائیل به اعراب برای نامهایی همانند اورشلیم جریکو و حبرون / مسجد اقصی  اریحا، نابلس، عربه یا عقبه ، الخلیل. و اعتراضات ترکیه و قبرس در موارد مشابهه مطرح شده است. به هر حال  مصوبات کنفرانس یکسان سازی سازمان ملل از جمله قطعنامه شانزدهم  کنفرانس سوم،  سیاسی شدن نامهای جغرافیایی را محکوم نموده و اعلام کرده است که اینگونه تغییرات را در مورد نامهای جغرافیایی برسمیت نمی شناسد.”
قطعنامه های 25 و 34 کنفرانس دوم و قطعنامه 20 کنفرانس سوم و قطعنامه 25 کنفرانس پنجم به مسائل مربوط به اختلافات بر سر موضوع نامهای جغرافیائی مشترک میان چند کشور مربوط می شود .

سمینار کارتوگرافی بین المللی خرداد 1383

    نظر
83/02/03
شماره:8302020084

خبرگزاری فارس:یک پژوهشگر گفت: تغییر نام مکان های جغرافیایی در ایجاد تهدید برای امنیت ملی و هویت تاریخی یک کشور موثر واقع می شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، دکترمحمد عجم ، که امروز در اولین همایش بین‌المللی کارتوگرافی خلیج فارس قرن 16-18 در دانشگاه تهران سخن می‌گفت، افزود: نامهای جغرافیایی کشورها، دریاها و رودخانه‌ها مشخص کننده حاکمیت ، حوزه قلمرو و نظام اداری ، سیاسی ، باورها، آرمانها، سرگذشت ملی، تاریخی و ایدئولوژیکی ملتهای تابعه می باشد.
وی تصریح کرد: به همین دلیل است که نامهای تاریخی نباید به عنوان ابزار سیاسی در جهت نیل به آرمانهای قومی و نژادی و یا تحقیر قومیتهای دیگر و در تعارض با هویت ومنافع ملی و ارزشهای دیگران بکار رود.
این پژوهشگر آزاد هدف اولیه تغییر دهندگان نام 3 هزار ساله خلیج فارس را به چالش کشیدن حاکمیت ایران بر جزایر خلیج فارس دانست و یادآورشد: معادلها و مترادفهای آن از 2هزار و 600 سال قبل تا سال 1958 تمام زبانهای دنیا با مترادفهایی که منسوب به صفت فارسی و ایرانی است بکار رفته است و حتی با وجود حمله اعراب، اسکندر، مغولان، تاتار، پرتغالی ها، هلندی ها وانگلیسی ها به کشور ایران از گزند همه متعصبان و کینه توزان در امان بوده است.
عجم افزود: از این نظر است که به اینگونه نامها میراث بشریت می گویند و به همین دلیل اقدام بعضی کشورهای تازه استقلال یافته خلیج فارس که تا قبل از دهه 60 میلادی در تاریخ بین المللی وجود نداشته و هم اکنون با کمک استعمار و با دادن رشوه و حق حسابهای کلان به اصحاب رسانه های گروهی در صدد تخریب این نام و طرح ادعاهای واهی نموده اند، عملی مذموم و مغایر باحقوق بین المللی محسوب می شود.
وی گفت: پژوهشگرانی که در خصوص نام خلیج فارس تحقیق نموده اند، متفق القول هستند که نام خلیج فارس در تمام قرون و 2500 سال گذشته نامی یگانه، بین المللی و بدون معارض بوده است و درخاورمیانه بر روی کمتر نامی در ادوار مختلف تاریخی چنین اتفاق و یگانگی در میان همه نویسندگان و مورخان وجود داشته است.

خلیج فارس حقیقتی تابناک

    نظر
دفاع ایرانیان از هویت فرهنگی و تاریخی، مطابق عرف و حقوق بین الملل است.
تخریب نام کهن خلیج فارس نژادپرستی، ناشی از بحران هویت و برخلاف کنوانسیونهای بین المللی است.

مقالات نژادپرستانه رسانه‌های گروهی بعضی کشورهای عربی در ماههای اخیر یکبار دیگر خصوصیات عصر جاهلی در شبه جزیره عربی و عصر اموی در دوره اسلامی را زنده کرده است بطوریکه حتی گزارشگر تلویزیون عربستان در مسابقه اخیر دو تیم ایران و عربستان نیز از این خصلت نژاد پرستانه بدور نبود و قادسیه صدام را تکرار کرد بعضی سیاسیون ونویسندگان مغرض در طول نیم قرن اخیر همواره ایرانیان را با الفاظ وخصوصیاتی که صفت ذاتی وشایسته خود آنان است خطاب قرار داده اند و از تعصب فارسی و قوم گرایی فارسی سخن بمیان آورده اند. تناقض گویی‌ها و مغلطه گویی‌های تعصب آمیز بعضی تحلیلگران عرب انسان را به یاد توصیف‌های کتاب عابد الجابری در خصوص نقد عقل عربی و کاستی‌های آن می‌اندازدکه معتقد است عقلانیت و عربیت با هم نمی‌تواند یکجا جمع شوند.
از یکسو می‌گویند ایرانیان (به طورکلی) بدلیل تعصب فارسی بر حفظ نام خلیج فارس اصرار غیر عقلانی وکور دارنداز سوی دیگر می‌گویند 45درصد مردم ایران تحت ستم 55درصد فارسها هستند!!. اگر این ادعا درست است چگونه خود در گفتگوهای تلویزیونی اذعان دارید که همه ایرانیان با تعصب از نام خلیج فارس دفاع می‌کنند(العربیه -ادموندقریب).

رهبران اتحادیه عرب که با مصادره و تفسیر غلط از «آیه کنتم خیر امت» که اشاره به اهل البیت دارد(و گرنه عربیت را اشد کفرا دانسته است) نژادپرستی را آرم خود قرار داده است با بهانه واهی تهدید حاکمیت وسیادت بحرین از سوی یک مقام ایرانی در اسفند ماه گذشته، جنجالی را ایجاد کردند که در تاریخ این اتحادیه یک نقطه سیاه دیگر باقی خواهد ماند. سیادت و مرزهای شناخته شده بین المللی بحرین را حقوق بین الملل و نظام نوین بین المللی تضمین می‌کند. اتحادیه عرب اگر توانایی حفظ سیادت از مرزهای یک عضو جامعه بین الملل را می‌داشت مرزهاو حاکمیت کویت،فلسطین،سومالی و صحرای غربی را حفاظت می‌کرد. گویی اینگونه رهبران عربی هنوزبه آن بلوغ فکری نرسیده اند که میان نقل یک رویداد تاریخی با طرح ادعای ارضی تفاوت و تمایز قائل شوند. بیان رویداد تاریخی را توسعه طلبی و خدشه دار کردن سیادت یک کشور مستقل بین المللی نامیدندوبا گزافه گویی توهم آمیز ایرانیان را متجاوز به حقوق همسایگان نامیدند.

در حالی که برای اولین بار مجله العربی (کویت) 1958 در شماره دوم خود با استناد به کتاب" حبابهای طلایی خلیج ع.ربی رودریک اوون یهودی کارگزار بریتانیا در خلیج فارس خواستار تغییر نام خلیج فارس شده بود و اتحادیه عرب در تاریخ 13 اوت 1963 و در 11 دسامبر 1964 نیز کنفرانس حقوقدانان عرب تغییر نام را تصویب کرده بود اما از آنجا که روزنامه‌ها و مجلات عربی مستقل و حتی الاهرام همچنان عبارت تاریخی خلیج فارس را بکار می‌بردند. قومچی‌های نژادگرا برای اینکه توطئه استعماری تغییر نام خلیج فارس را در میان توده‌های مردم مقبول سازند دریک ترفند مکارانه پس ازشکست جنگ 1967،خلیج فارس را اصطلاحی صهیونیستی!! نامیدند و سرمایه‌های زیادی را صرف تغییر این نام کردند.اما با وجود این همه توطئه هرگز موفق به تغییر این نام در کشورهای غیر عربی نشدند.
برخلاف ادعاهای کذب آنان، ایرانیان قوم گرایی را بکلی مردود می‌دانندزیرا ایران از کهن ترین زمانها سرزمین اقوام متعددبوده است و علی رغم اینکه با توطئه تغییر نام خلیج فارس بخشی از هویت ایرانی‌ها در معرض توهین و خدشه قرار گرفته بود 50 سال سکوت کردند بطوریکه حساسیت در مقابل تغییر نام خلیج فارس قبل از انقلاب اسلامی فقط در سطح عده‌ای اندک وجود داشت ودر تاریخ 17 دیماه 1354 بدنبال تاسیس «خبرگزاری خلیج عربی!» ایران واکنش نشان دادو وزارت اطلاعات و جهانگردی یک کتاب که مطالب 32 کتاب کهن عربی را در توصیف بحر فارس بیان می‌کرد(جواد مشکور)و وزارت خارجه و موسسه سحاب نیزمشترکا یک اطلس نقشه‌های کهن را منتشر نمودکه برد آن فقط در یک سطح محدودزمانی بود.

بعد از انقلاب اسلامی نیز حتی با اینکه اوج حملات رسانه‌ای عربی علیه ایران بودو همه مرتجعین عرب مشوق وپشتیبان قادسیه صدام بودند، مقامات ایرانی در خصوص نام خلیج فارس حساسیتی نداشتند. اینجانب در سال 1380 با بررسی کتابها، روزنامه ها، مجلات و اطلسهای کتابخانه‌های قاهره و اداره ملی اسناد مصرو اسکندریه بسیاری از مقاله‌های ضد ایرانی سالهای جنگ ایران و عراق را مطالعه کردم و گزارشی نگران کننده را از وضعیت تخریب نام خلیج فارس حتی در کتابها، نقشه‌ها و اطلسهای غیر عربی که ویژه جهان عرب چاپ شده بود، تهیه و به همراه راهکارهایی به بسیاری از مسئولین ارایه نمودم ولی بدون استثنا با بی تفاوتی آنها روبرو شدم و آنها اعتقاد داشتند این بحث ممکن است بوی ناسیونالیستی!و باستان گرایی! بدهد بنابراین مخالف ورود به آن هستند و حتی روزنامه‌ها حاضر به انتشارپژوهش مربوطه اینجانب نبودندو هیچ نهاد و موسسه دولتی، نیمه دولتی و غیر دولتی نیز تمایلی به چاپ کتابم نشان نداد تا اینکه سرانجام روزنامه همشهری از 16تا 29 مهر ماه 81 با حذف مطالبی که می‌توانست به قبای برادران عرب همسایه بر بخورد آن را منتشر نمود سایت بازتاب نیز در روشنگری در این خصوص پیشتاز بود و زنگها را به صدا درآورد.
البته پژوهش به صورت آنلاین منتشر شد و کپی گران حرفه‌ای مطالب آن را کپی و در روزنامه‌ها و مجلات داخلی با نام خود منتشر نمودند و وزرای خارجه سابق و بعضی مقامات دیگر نیز در کنفرانسهای خلیج فارس این پژوهش ناقابل را بنام مبارکشان مزین فرمودند!

مورد دیگری که شاهد بودم در خصوص یکسان سازی دو نام دریای مازندران و خزر علی رغم اینکه منافع ملی ما ایجاب می‌کرد و ایرانیان علاقه مند بودند که نام مازندران را رسمی شود ولی از آنجا که پس از مطالعه اسناد، قراردادها و نقشه‌های تاریخی، اسناد محکم مستندو تاریخی در متون ایرانی و عربی برای این نام نیافتیم همان نام خزر برای زبان فارسی و کاسپین(عربی شده آن قزوین است) برای سایر زبانها در کمیته مربوطه تصویب شد.
آیا مسئولان سیاسی در کشورهای عربی این شجاعت را دارند که بدور از تعصبات قومی و سیاسی با اینگونه مسائل برخورد منطقی و علمی کنند و توصیه متخصصان جغرافیایی خود را بپذیرند؟

در جهان عرب جدا از بعضی سیاستمداران مغرض، افراد زیادی هستند که طی مقاله و نوشته اینگونه برخوردهای غیر عقلانی و برخورد سیاسی با نام‌های جغرافیایی را محکوم می‌کنند ما قبلا طی یک مقاله (قدری انصاف) نظریات بیست نفر از نویسندگان معاصر عرب را در این خصوص منتشر کرده ایم و فهرست اینگونه افرادبسیار زیاد است مثلا نضال نعیسه در مقاله‌های متعدد از جمله "الخلیج الفارسی " و العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی و" سنة إیران وشیعة الخلیج الفارسی" به افشاگری علیه نژاد پرستی عربی و استانداردهای دوگانه رهبران عربی پرداخته و متذکر شده اند که نامیدن خلیج فارس به خلیج عربی بدعت نیمه دوم قرن بیست و ناشی از نژادپرستی و بحران هویت بودو گرنه قبل از آن همه جا نام خلیج فارس ثبت شده است.

حتی معمر قذافی رهبر لیبی در در اجلاس سران اتحادیه عرب در اواخر ماه مارس 2008 در سخنانی که خشم جهان عرب را برانگیخت گفته بود که:
«اکثریت بومیان شیخ نشین‌های خلیج فارس ریشه ایرانی دارند و ایرانی‌ها نیروی موثر و کارآمد منطقه بوده اند خلیج را اگر خلیج هندی، پاکستانی، آمریکایی،ایرانی یا فارسی بگویند که البته نام درست تاریخی همان خلیج فارس است مصداقیت دارد، اما خلیج عربی هیچ مصداقیتی برایش نمی‌بینم»!.
در چهار دهه گذشته، مقالات و کتاب‌هایی که در دفاع از تغییر نام خلیج‌فارس در همین کشورهای تازه تأسیس، منتشر شده، بر 5 ادعا استوار بوده است:

1. در سال 1762 «کارستن نیبور» نوشته‌است: سواحل خلیج‌فارس ایرانی نیست (تابع دولت ایران نیست!)
2. «رودریک اوون» تسمیه خلیج عربی را منطقی و به ادب نزدیک تراز نام خلیج فارس دانسته است.
3. کشورهای عربی و جمعیت عربی ساحل این دریا بیشتر از فارسها(ایران) هستند.
4. فقط ایرانی‌ها آن آبراه را خلیج فارس می‌نامند!خلیج عربی از قدیم رایج بوده!
5. پلینی مورخ رومی قرن دوم خلیج فارس را خلیج عربی نامیده و کما اینکه ایرانی‌ها سابقه حضور در دریا ندارند!.

و در حالی که برای این ادعاهای کذب هیج سند محکم و محکمه پسندی بیان نکرده اند وروشن است که ادعاهای فوق در مقابل هزاران سند مشهور و محکم در اثبات اصالت نام خلیج فارس، آنقدر مضحک و سخیف است که برای رد آن نیاز به مناقشه نیست. در کتاب" خلیج فارس نامی کهن و میراث فرهنگی بشریت" مفصل به این شبهه‌ها پاسخ داده است.

- بطور نمونه پلینی در کتابش در دو مبحث جداگانه از دو خلیج یکی با نام خلیج عرب و دیگری خلیج فارس نام برده که خلیج عرب همان خلیج عربه (عقبه ) است که به دریای سرخ نیز اطلاق می‌شده است اما او در مورد خلیج فارس نیز شرح مفصلی دارد و در ص [108]چنین می‌گوید:
The one to the east is called the Persian Gulf, and according to the report of Eratosthenes measures 2500 miles round
دریای به سوی شرق خلیج فارس نام داردو بنا بر نوشته اراتوس 2500 مایل است.

وی شخصا به این دریا‌ها سفر نکرده و اشتباهاتی در نام شهرها مرتکب شده اند در حالیکه افرادی مانند نیارخوس سردار اسکندریا نویسنده" پریپلوس آریترا" و یونانیان و رومیان متعدد دیگری که سراسر خلیج فارس را شخصا پیموده اند بدقت سواحل و مردمان را شرح داده اند آنها حتی ساکنان اومانا ( عمان ) و شهرهایی در داخل شبه جزیره عربی و در جنوب یمن را فارس و ایرانی نامیده اند .
- کارستن نیبور در سال 1762 دقیق ترین نقشه تا آن زمان را با نام" نقشه خلیج فارس" ترسیم کرده و حتی جزایر سه گانه را برای اولین بار در نقشه‌های جغرافیایی ترسیم و بنام ایران ثبت کرده است و ما در کتاب او ادعایی را که عربها مطرح کردند نیافتیم.

- رودریک اوون نماینده دولت استعماری بریتانیا و عامل ام ای 5 در بحرین بوده و کتابش را بعد از ملی شدن نفت و قطع روابط ایران و انگلیس نوشته پیشنهاد او فاقد ارزش علمی است قبلا نیزبدنبال منازعه ایران و بریتانیادر مورد هرات و جزایر خلیج فارس سپهسالار ایران همه خلیج فارس را متعلق به ایران دانسته بود و(1219 خ/ 1837م) در روزنامه Times Journal انگلیسی‌ها ادعا کردند که خلیج فارس دریایی بریتانیایی است! اما بریتانیا حبابهای خلیج فارس بود و رفت اما ما سه هزار سال است که هستیم.
از آنجا که توصیف بحر فارس و خلیج فارس در 300 کتاب کهن جغرافیایی عربی و چندین نقشه کهن و تفسیر‌های قران عربی و اسلامی وجود دارد این اصطلاح به یک میراث عربی اسلامی تبدیل شده است درحالی که خلیج عربی دقیقا پس از شکل گیری کیان صهیونیستی در نوشته‌ها ظاهر شده است اما از سفرنامه فیثاغورت (570ق.م) تا آناکسیماندار، گزنفون و نیارخوس از دوره‌های پارسی تا یونانی،رومی تا اسلامی، مغولی تا کنون،باظهور و سقوط امپراتوری‌ها این نام همچنان استوار پایدار مانده است.

سازمان(کنفرانس) یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل کمیته UNGEGN قطعنامه‌های متعددی دارد که تغییر نامهای جغرافیایی (دریایی مشترک) برسمیت شناخته شده را محکوم می‌کند. وجود چند نقشه و یا کتاب دلیلی بر تغییر نام نیست کما اینکه در 25 نقشه قرون گذشته بجای دریای " بحر عرب" نام دریای پارسی PERSIAN SEA بکار رفته ولی ایران هرگز این نقشه‌ها را بهانه‌ای برای تغییر نام دریای عرب قرار نداده یا برای دریای خزر بیشتر از 40 نام مختلف در کتب و نقشه‌های متعددی از 2000 سال قبل بکار رفته و یا اقیانوس هند دهها کشور و ملیت غیر هندی وجود دارند این دلیل علمی و پذیرفته‌ای نیست که به استناد آن نامی پذیرفته بین المللی در طول تاریخ را تغییر دهیم.
بدیهی است که اندک نقشه و یا نوشته بنفع خلیج عربی در مقابل 3 هزار نقشه، سند و نوشته تاریخی و حقوقی در تائید اصالت نام خلیج فارس، ارزش علمی نداشته و به عنوان خطای و اشتباه نویسنده تلقی می‌شود کما اینکه دو نفر از جعرافیانویسان قرون وسطی دریای خزر را خلیج فارس و بحر العجم نامیده اند!

پاسخ ادعاهای دیگر فوق را خود عربها داده اند بطور نمونه در مورد عظمت دریانوردی ایرانیان اعتراف نویسندگان بزرگی غربی و عربی را داریم فلیپ حتی و قدری قلعه جی نیز در کتاب خلیج عربی خود اذعان می‌کند که ایرانیان پیشگام دریانوردی در این دریا بوده اند.وی حتی روایاتی را نقل می‌کند که خلیفه اول و دوم مسافرت از طریق دریا را مخاطره آمیز و نهی کرده است و سفر با شتر را مناسبترین و امن ترین سفرها دانسته است.کما اینکه در عمل نیز می‌بینیم که سفرها و مهاجرت عربها از طریق بیابانها بوده است نه از طریق دریا، مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر در مجله الاهرام درشماره 219- 21/6/ 2001 :
" نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در همه کتب و نقشه‌ها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رزالت و پستی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمی‌شود که نامی تاریخی را تغییر دهیم، حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم فقط آنرا خلیج می‌نامیم، کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم می‌شود" اگر عربها می‌خواهند گفتگوی عربی ایرانی تحقق پذیرد اول باید این خطاها را جبران کنند...

در کتاب " تطویر العلاقات المصریه الایرانیه" مجموعه نویسندگان، چاپ موسسه مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقای پرفسوردکتر عبد المنعم سعید رئیس مرکز تحقیقات سیاسی و استراتژیک الاهرام و نویسنده شرق اوسط چنین آمده است :
" به صراحت تمام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن تغییر داد. تمام نقشه‌ها و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب مصراز خلیج فارس صحبت شده است. پرفسور عبدالهادی التازی نویسنده صدهها کتاب و مقاله و عضو چندین نهاد بین المللی و بین العربی گفت:
" شیخ زایدرهبر امارات عربی در یک مناسبتی از من گلایه کرد و گفت شنیده ام هنوز نام خلیج فارس بکار می‌بری ؟ گفتم من متخصص تاریخ و جغرافیا هستم و به امانتداری باور دارم با سیاسی شدن نامها موافق نیستم تلاش برای تغییر نام خلیج فارس سودی نخواهد داشت زیرا جهان غیر عرب در نهایت ممکن است فقط به گفتن کلمه خلیج اکتفا کنند اما صفت عربی را به آن نخواهند داد.

ده‌ها نویسنده عرب در این خصوص حق را به جانب ایرانیان داده اند حتی بعضی پا را فرا تر گذاشته و نژاد پرستی عربی و بحران هویت عربهای خلیج فارس را عامل هوس آنها برای تغییر نام اعلام کرده اند کافی است نیم نگاهی به مقاله‌هایی که نویسندگان مشهوری عرب بطور صریح و یا ضمنی نوشته اند در مورد حقانیت نام خلیج فارس و یا کسانی مانند فهمی هویدی در خصوص بحران هویت اقلیت عرب خلیج و نضال نعیسة در مورد نژاد پرستی( العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی) نوشته اند مراجعه شود.

مدتها است رسانه‌های گروهی عربی و بعضی از روشنفکران و نویسندگان عرب ضمن نگرانی از گم شدن جمعیت عربها در میان مهاجران اظهار می‌دارند که از کشورهای عربی خلیج تنها نام عربی باقی مانده است سنتهای عربی و رسوم محلی بکلی از میان رفته است. ماهنامه «المجلة» در شماره 4/10/2006 طی مقاله‌ای با عنوان بمب در حال انفجار مفصل به این موضوع پرداخته است. تلویزیون الجزیره در برنامه مشهور" رودرو" نیز با پرداختن به این موضوع از بحران‌های اجتماعی و مظاهر فساد و فحشا وانواع ازدواجهای مسیار و مسافرتی و ... جنایت در کشورهای عربی سخن گفته و .... پرفسور فهمی هویدی نویسنده مشهور عرب در مقاله‌ای در شرق الاوسط 13/12/2006 که بسیار مورد توجه رسانه‌های عربی قرار گرفت در همین رابط چنین نوشته است : " چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم می‌توانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که بر اطلاعاتم افزودند و گفتند در مدارس و دانشگاهها نیز زبان عربی در حال از میان رفتن است و فقط دروس در حد صرف و نحو به عربی ارائه می‌شود و شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام می‌شود این فقط مشکل امارات نیست بلکه به استثنای عربستان سعودی همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر می‌گیرد این همان مطلب ابن خلدون است که می‌گوید ملت مغلوب از فرهنگ ملت غالب پیروی می‌کند.

افراد غیر بومی امروزه بین 70 و 80 درصد جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس را تشکیل می‌دهد این نسبت در دبی بیشتر از 90 درصد است و این یک بمب در حال انفجار در منطقه است.
هندی هابیشتر از 60 درصد طبقه کارگر این کشورها را تشکیل می‌دهند )30 درصد پروژه‌های عمرانی دبی در اختیار هندی‌ها است روزانه 16 پرواز بین هند و امارات برقرار است حقوق بین الملل و سازمانهای حقوق بشری مرتب برای این مهاجرین حقوق و امتیازاتی قائل می‌شوند تصور بکنید چه چیزی از عروبت و فرهنگ عربی در خلیج می‌ماند !!.

با این وضع موجود در منطقه خلیج (فارس) مبالغه نیست اگر بگویم که کشورهایمان و فرهنگمان و زبانمان از روی نقشه جغرافیا حذف خواهد شد.
منطقه علاوه بر منازعات و بحرانهای سیاسی از بحرانهاو تناقضات و تضادهای اجتماعی متعددی نیز رنج می‌برد که بخشی از آن ریشه در استعمار دارد اما بخش دیگری در سوء تفاهم‌های فرهنگی و تاریخی و تعصاب طایفه‌ای و قبیله‌ای است. جائیکه از یک طرف تامین کننده سوخت صنعت غرب است از سوی دیگرتامین کننده عوامل و ابزار بمب‌های انتحاری، مکانی که بیشترین درآمد سرانه جهان را دارا است ولی بیشترین تعداد بیسواد را نیز در خود جای داده است.
در چنین محیطی است که بعضی از حکومت مداران و صاحبان صنایع بجای راه حل اساسی برای مشکلات جدی و فوری منطقه برای تغییر نام هزینه می‌کنند و بجای ساختن زیر بنا ی فرهنگی به ظواهر امر اهمیت می‌دهند.

با این بحران هویتی که کشورهای عربی منطقه را تهدید می‌کنند و تقریبا 3 ملیون بومیان کشورهای امارات – قطر – بحرین – عمان و کویت از نظر فرهنگی وضعیت بومیان استرالیا و نیوزلند را پیدا می‌کنند تغییر نام نمی‌تواند هویت و فرهنگ از دست رفته را باز آورد باید راههای علمی تر منطقی تر را برای این مشکل اساسی پیدا کرد.
مشکلی میان توده‌های مردم در دو سوی خلیج فارس وجود ندارد.

اما مشکل در میان عده‌ای معدود از سیاسیون و دولتمردان و صاحبان سرمایه‌های نفتی است که رشوه‌های نفتی می‌دهند. هیچ موسسه و سازمان معتبر غربی حاضر نیست اصالت نام خلیج فارس را زیر سوال ببرد مگر اینکه پول خیلی سنگینی دریافت کرده باشد. بطور خلاصه اینکه دفاع ایرانیان از حفظ نام کهن و تاریخی و بین المللی خلیج فارس نتنها نژاد پرستی نیست بلکه مطابق با کنوانسیونهای متعدد بین المللی (میثاقین 1966) و مطابق اصول و کنوانسیونهای متعدد یونسکو در خصوص حفظ فرهنگ و هویت بومی است.


برای اطلاع بیشتر:
- کتاب الخلیج الفارسى عبر القرون و الاعصار تالیف الدکتور على رضا میرزا محمد که در سال 1355 توسط مکتب النهضه در قاهره به انضمام 78 نقشه از منابع عربی چاپ شده است.
- الخلیج الفارسی التراث العربی الاسلامی، محمد عجم روزنامه"التجدید" مراکش شماره 1288 مورخ 24 نوامبر 2005.
Conspiracy to change a heritage name "The Persian Gulf" -
by M.Ajam 25/12/2001,

www.baztab.com/news/19469.php
http://www.iranchamber.com/geography/articles/names_of_caspian_sea.php
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?Action=&Preview=No&ArticleID=6719&a=1

http://magiran.com/npview.asp?ID=1092570
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?ArticleID=8286
نظرات بینندگان:
آقا برعکس گفتی ،اونها ادعا کردند که 55 درصد غیر فارس ها تحت ظلم 45 درصد فارسها هستند.
مقاله خوبی بود. نحوه استدلال و منابع اعلام شده هم خیلی مفید واقع شد.
اگر علمای دینی ما کمی نسبت به بعضی مسایل از جمله حج و استفاده از کلمات عربی تجدید نظر کنند وتشیع ایرانی را از اسلام عربی جداکنند نیمی از مشکلات حل است وبعد میماند فرهنگ غلطی که در زمان انقلاب رواج پیدا کرد که متاسفانه تمام تاریخ تمدن چند هزار ساله مارا به باد فراموشی سپرد یادمان باشد ما کشوری بزرگ بودیم با پادشاهی ساسانیان وهخامنشیان وملتی متحد هستیم با دولت جمهوری اسلامی هرگاه ایرانی بودن را به مسایل دیگر ترجیح دادیم رو به سقوط رفتیم وهمیشه به دیگران هم گوشزد بکنیم که ما ایرانیان موحد مسلمان هستیم حتی ان موقع که دیگران ......میپرستیدند هم ما ایرانیان یگانه پرست بوده ایم اسلام اگر قرار بود به رسم عرب های نادان توسعه پیدا کند امروز دیگر غیر از القایده وتحجرو ...چیزی نداشت واین پیوند دو موضوع باشگون فرهنگ ایرانی ومعنویت اسلام ناب محمدی بود که موجب رونق اسلام شد.
با سلام ضمن تشکر از تابناک به خاطر اهتمام به تمامیت ارضی ایران زمین،آقای عجم دو بار در مقاله خود از واژه جعلی خلیج که توسط انگلیس دامن زده می شود استفاده کرده اند،لطفا اصلاح شود. پاینده ایران،پاینده خلیج پارس
هم میهن دانشمند محمد عجم، سلام.
برای روشنگری درباره دریای پارس بسیار زحمت کشیده اید واز برخی رفتارها رنج برده اید؛ ازجناب عالی سپاسگزاری می کنم. کاش ایمیل شما هم در سایت گذاشته میشد. تازگی نامه ای به سران وشیخان عرب پبرامون خلیج پارس نوشتم وبرای سفارتخانه های سوریه، قطر وامارات پست کردم. ولی هیچ روزنامه ای آن را چاپ نکرد وهیچ سایتی آن را بازتاب نداد! دلیل را خود خوب میدانید؛ ریشه این دلیل اصل اشکال ماست. چنان چه این یادداشت را دیدید و خواستید، برایم ایمیل بزنید تا برایتان بفرستم. دراین جا این سرود را برایتان بازتاب می دهم ، شاید به دستتان برسد! پیام خلیج پارس
غُرشِ خیزاب های نیلگون دریای پارس
بازتابی هست از نـامِ غرورافزای پارس
تـا بیـاد آرد شکوهِ روزگارِ باستان
کی خلیجِ پارس گیردازعرب نام ونشان
چون که از خاور برآید بامدادان آفتاب
از دل دریای توفان خیـز از ژرفای آب
می رسد تا آسمان بانگِ درود و آفرین
بـر سرای جاودانیِ کورُش ایران زمین
همنوا خیزاب هاخوانند باهم این سرود
باد برهرچه نشان ازپارس داردبس درود
همسرا و همنوا خیزاب های پُرخروش
می زنند ایرانیان را سربسر بانگ بهوش:
ازمیانرودان که بوده تختگاهِ خسروان
تا به هرمزگان و مکران و دیارِ سیستان
از فـرارود و دیـار نازنین تاجیک ها
تا به آرانی که از ایران نمودندش جـدا
یکزبان و یکدل و همبسته و هم آرمان
مرزها را با خردورزی زداییـد از میـان
پاک باید تا کنـید آثارِ ننگین نامه ها
هست ازبیدادِ روس وانگلیس آنچه بجا.
از میانِ موجهاپیوسته می آید به گوش
ای شمامانده بجاازرادمردی چون کورش
همنـوا بـا یـاری پروردگارِ بی نیـاز
مرزها را ازمیـان باید کـه بردارید و باز
تا برآرد سر ز شور و رستخیزِ مـردمی
آریـایی کشوری بـا کاویانی پرچمی
نیک پندار و نکو رفتـار و گفتارِ نکو نیست زین آیین نکوتردرجهان بی گفتگو
نیک آیینِ نیاکان را بباید تا شناخت
آریایی کشورِ خود را ببـاید باز ساخت
سر بسر باشید ماننـدِ دماوند استوار
همدل و همداستان ایران زمین راپاسدار
با دگـر قومان و ملت ها بصلح و دوستی همـره و همکار و همپیمان ز راهِ راستی.
فرهنگ مهر؛چاپ شده درهفته نامه امرداد،شماره 183، تاریخ 22/2/1387 خورشیدی
با تشکر از نویسنده اندیشمند مقاله جناب آقای عجم که این چنین متفکرانه و محققانه موضوع را بخوبی مورد کنکارش قرار داده اند. خداوند امثال ایشان را حفظ نماید
بسیار مقاله خوبی بود و از آن زیباتر شعری که در نظرات آورده شد به امید بیداری مسئولین و توقف باج دادن به دولت ها ی قدرنشناس عربی
فقط یک اصلاح کوچک: قرآن عربیت را "اشد کفرا" ندانسته، آیه مزبور در مورد اعراب است یعنی بادیه نشینان، و الا قرآن چیزی به نام "عربیت" را نستوده و نکوهش هم نکرده. نباید تعصب را به تعصب پاسخ داد بلکه به گفته قرآن ملاک تقوی است و عربی و فارسی و ترکی و رومی بر همدیگر امتیازی ندارند.
هر کس اعم از ایرانی وخارجی مطلبی در رابطه با خلیج فارس وآنچه مربوط به آن نوشته باید مورد تشویق قرار گیرد.نویسندگان ومحققین آمریکایی و اروپایی وجود دارند که نام خلیج همیشه فارس را هیچ وقت فراموش نکرده اند.