خلیج فارس حقیقتی تابناک
دفاع ایرانیان از هویت فرهنگی و تاریخی، مطابق عرف و حقوق بین الملل است.
تخریب نام کهن خلیج فارس نژادپرستی، ناشی از بحران هویت و برخلاف کنوانسیونهای بین المللی است.
مقالات نژادپرستانه رسانههای گروهی بعضی کشورهای عربی در ماههای اخیر یکبار دیگر خصوصیات عصر جاهلی در شبه جزیره عربی و عصر اموی در دوره اسلامی را زنده کرده است بطوریکه حتی گزارشگر تلویزیون عربستان در مسابقه اخیر دو تیم ایران و عربستان نیز از این خصلت نژاد پرستانه بدور نبود و قادسیه صدام را تکرار کرد بعضی سیاسیون ونویسندگان مغرض در طول نیم قرن اخیر همواره ایرانیان را با الفاظ وخصوصیاتی که صفت ذاتی وشایسته خود آنان است خطاب قرار داده اند و از تعصب فارسی و قوم گرایی فارسی سخن بمیان آورده اند. تناقض گوییها و مغلطه گوییهای تعصب آمیز بعضی تحلیلگران عرب انسان را به یاد توصیفهای کتاب عابد الجابری در خصوص نقد عقل عربی و کاستیهای آن میاندازدکه معتقد است عقلانیت و عربیت با هم نمیتواند یکجا جمع شوند.
از یکسو میگویند ایرانیان (به طورکلی) بدلیل تعصب فارسی بر حفظ نام خلیج فارس اصرار غیر عقلانی وکور دارنداز سوی دیگر میگویند 45درصد مردم ایران تحت ستم 55درصد فارسها هستند!!. اگر این ادعا درست است چگونه خود در گفتگوهای تلویزیونی اذعان دارید که همه ایرانیان با تعصب از نام خلیج فارس دفاع میکنند(العربیه -ادموندقریب).
رهبران اتحادیه عرب که با مصادره و تفسیر غلط از «آیه کنتم خیر امت» که اشاره به اهل البیت دارد(و گرنه عربیت را اشد کفرا دانسته است) نژادپرستی را آرم خود قرار داده است با بهانه واهی تهدید حاکمیت وسیادت بحرین از سوی یک مقام ایرانی در اسفند ماه گذشته، جنجالی را ایجاد کردند که در تاریخ این اتحادیه یک نقطه سیاه دیگر باقی خواهد ماند. سیادت و مرزهای شناخته شده بین المللی بحرین را حقوق بین الملل و نظام نوین بین المللی تضمین میکند. اتحادیه عرب اگر توانایی حفظ سیادت از مرزهای یک عضو جامعه بین الملل را میداشت مرزهاو حاکمیت کویت،فلسطین،سومالی و صحرای غربی را حفاظت میکرد. گویی اینگونه رهبران عربی هنوزبه آن بلوغ فکری نرسیده اند که میان نقل یک رویداد تاریخی با طرح ادعای ارضی تفاوت و تمایز قائل شوند. بیان رویداد تاریخی را توسعه طلبی و خدشه دار کردن سیادت یک کشور مستقل بین المللی نامیدندوبا گزافه گویی توهم آمیز ایرانیان را متجاوز به حقوق همسایگان نامیدند.
در حالی که برای اولین بار مجله العربی (کویت) 1958 در شماره دوم خود با استناد به کتاب" حبابهای طلایی خلیج ع.ربی رودریک اوون یهودی کارگزار بریتانیا در خلیج فارس خواستار تغییر نام خلیج فارس شده بود و اتحادیه عرب در تاریخ 13 اوت 1963 و در 11 دسامبر 1964 نیز کنفرانس حقوقدانان عرب تغییر نام را تصویب کرده بود اما از آنجا که روزنامهها و مجلات عربی مستقل و حتی الاهرام همچنان عبارت تاریخی خلیج فارس را بکار میبردند. قومچیهای نژادگرا برای اینکه توطئه استعماری تغییر نام خلیج فارس را در میان تودههای مردم مقبول سازند دریک ترفند مکارانه پس ازشکست جنگ 1967،خلیج فارس را اصطلاحی صهیونیستی!! نامیدند و سرمایههای زیادی را صرف تغییر این نام کردند.اما با وجود این همه توطئه هرگز موفق به تغییر این نام در کشورهای غیر عربی نشدند.
برخلاف ادعاهای کذب آنان، ایرانیان قوم گرایی را بکلی مردود میدانندزیرا ایران از کهن ترین زمانها سرزمین اقوام متعددبوده است و علی رغم اینکه با توطئه تغییر نام خلیج فارس بخشی از هویت ایرانیها در معرض توهین و خدشه قرار گرفته بود 50 سال سکوت کردند بطوریکه حساسیت در مقابل تغییر نام خلیج فارس قبل از انقلاب اسلامی فقط در سطح عدهای اندک وجود داشت ودر تاریخ 17 دیماه 1354 بدنبال تاسیس «خبرگزاری خلیج عربی!» ایران واکنش نشان دادو وزارت اطلاعات و جهانگردی یک کتاب که مطالب 32 کتاب کهن عربی را در توصیف بحر فارس بیان میکرد(جواد مشکور)و وزارت خارجه و موسسه سحاب نیزمشترکا یک اطلس نقشههای کهن را منتشر نمودکه برد آن فقط در یک سطح محدودزمانی بود.
بعد از انقلاب اسلامی نیز حتی با اینکه اوج حملات رسانهای عربی علیه ایران بودو همه مرتجعین عرب مشوق وپشتیبان قادسیه صدام بودند، مقامات ایرانی در خصوص نام خلیج فارس حساسیتی نداشتند. اینجانب در سال 1380 با بررسی کتابها، روزنامه ها، مجلات و اطلسهای کتابخانههای قاهره و اداره ملی اسناد مصرو اسکندریه بسیاری از مقالههای ضد ایرانی سالهای جنگ ایران و عراق را مطالعه کردم و گزارشی نگران کننده را از وضعیت تخریب نام خلیج فارس حتی در کتابها، نقشهها و اطلسهای غیر عربی که ویژه جهان عرب چاپ شده بود، تهیه و به همراه راهکارهایی به بسیاری از مسئولین ارایه نمودم ولی بدون استثنا با بی تفاوتی آنها روبرو شدم و آنها اعتقاد داشتند این بحث ممکن است بوی ناسیونالیستی!و باستان گرایی! بدهد بنابراین مخالف ورود به آن هستند و حتی روزنامهها حاضر به انتشارپژوهش مربوطه اینجانب نبودندو هیچ نهاد و موسسه دولتی، نیمه دولتی و غیر دولتی نیز تمایلی به چاپ کتابم نشان نداد تا اینکه سرانجام روزنامه همشهری از 16تا 29 مهر ماه 81 با حذف مطالبی که میتوانست به قبای برادران عرب همسایه بر بخورد آن را منتشر نمود سایت بازتاب نیز در روشنگری در این خصوص پیشتاز بود و زنگها را به صدا درآورد.
البته پژوهش به صورت آنلاین منتشر شد و کپی گران حرفهای مطالب آن را کپی و در روزنامهها و مجلات داخلی با نام خود منتشر نمودند و وزرای خارجه سابق و بعضی مقامات دیگر نیز در کنفرانسهای خلیج فارس این پژوهش ناقابل را بنام مبارکشان مزین فرمودند!
مورد دیگری که شاهد بودم در خصوص یکسان سازی دو نام دریای مازندران و خزر علی رغم اینکه منافع ملی ما ایجاب میکرد و ایرانیان علاقه مند بودند که نام مازندران را رسمی شود ولی از آنجا که پس از مطالعه اسناد، قراردادها و نقشههای تاریخی، اسناد محکم مستندو تاریخی در متون ایرانی و عربی برای این نام نیافتیم همان نام خزر برای زبان فارسی و کاسپین(عربی شده آن قزوین است) برای سایر زبانها در کمیته مربوطه تصویب شد.
آیا مسئولان سیاسی در کشورهای عربی این شجاعت را دارند که بدور از تعصبات قومی و سیاسی با اینگونه مسائل برخورد منطقی و علمی کنند و توصیه متخصصان جغرافیایی خود را بپذیرند؟
در جهان عرب جدا از بعضی سیاستمداران مغرض، افراد زیادی هستند که طی مقاله و نوشته اینگونه برخوردهای غیر عقلانی و برخورد سیاسی با نامهای جغرافیایی را محکوم میکنند ما قبلا طی یک مقاله (قدری انصاف) نظریات بیست نفر از نویسندگان معاصر عرب را در این خصوص منتشر کرده ایم و فهرست اینگونه افرادبسیار زیاد است مثلا نضال نعیسه در مقالههای متعدد از جمله "الخلیج الفارسی " و العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی و" سنة إیران وشیعة الخلیج الفارسی" به افشاگری علیه نژاد پرستی عربی و استانداردهای دوگانه رهبران عربی پرداخته و متذکر شده اند که نامیدن خلیج فارس به خلیج عربی بدعت نیمه دوم قرن بیست و ناشی از نژادپرستی و بحران هویت بودو گرنه قبل از آن همه جا نام خلیج فارس ثبت شده است.
حتی معمر قذافی رهبر لیبی در در اجلاس سران اتحادیه عرب در اواخر ماه مارس 2008 در سخنانی که خشم جهان عرب را برانگیخت گفته بود که:
«اکثریت بومیان شیخ نشینهای خلیج فارس ریشه ایرانی دارند و ایرانیها نیروی موثر و کارآمد منطقه بوده اند خلیج را اگر خلیج هندی، پاکستانی، آمریکایی،ایرانی یا فارسی بگویند که البته نام درست تاریخی همان خلیج فارس است مصداقیت دارد، اما خلیج عربی هیچ مصداقیتی برایش نمیبینم»!.
در چهار دهه گذشته، مقالات و کتابهایی که در دفاع از تغییر نام خلیجفارس در همین کشورهای تازه تأسیس، منتشر شده، بر 5 ادعا استوار بوده است:
1. در سال 1762 «کارستن نیبور» نوشتهاست: سواحل خلیجفارس ایرانی نیست (تابع دولت ایران نیست!)
2. «رودریک اوون» تسمیه خلیج عربی را منطقی و به ادب نزدیک تراز نام خلیج فارس دانسته است.
3. کشورهای عربی و جمعیت عربی ساحل این دریا بیشتر از فارسها(ایران) هستند.
4. فقط ایرانیها آن آبراه را خلیج فارس مینامند!خلیج عربی از قدیم رایج بوده!
5. پلینی مورخ رومی قرن دوم خلیج فارس را خلیج عربی نامیده و کما اینکه ایرانیها سابقه حضور در دریا ندارند!.
و در حالی که برای این ادعاهای کذب هیج سند محکم و محکمه پسندی بیان نکرده اند وروشن است که ادعاهای فوق در مقابل هزاران سند مشهور و محکم در اثبات اصالت نام خلیج فارس، آنقدر مضحک و سخیف است که برای رد آن نیاز به مناقشه نیست. در کتاب" خلیج فارس نامی کهن و میراث فرهنگی بشریت" مفصل به این شبههها پاسخ داده است.
- بطور نمونه پلینی در کتابش در دو مبحث جداگانه از دو خلیج یکی با نام خلیج عرب و دیگری خلیج فارس نام برده که خلیج عرب همان خلیج عربه (عقبه ) است که به دریای سرخ نیز اطلاق میشده است اما او در مورد خلیج فارس نیز شرح مفصلی دارد و در ص [108]چنین میگوید:
The one to the east is called the Persian Gulf, and according to the report of Eratosthenes measures 2500 miles round
دریای به سوی شرق خلیج فارس نام داردو بنا بر نوشته اراتوس 2500 مایل است.
وی شخصا به این دریاها سفر نکرده و اشتباهاتی در نام شهرها مرتکب شده اند در حالیکه افرادی مانند نیارخوس سردار اسکندریا نویسنده" پریپلوس آریترا" و یونانیان و رومیان متعدد دیگری که سراسر خلیج فارس را شخصا پیموده اند بدقت سواحل و مردمان را شرح داده اند آنها حتی ساکنان اومانا ( عمان ) و شهرهایی در داخل شبه جزیره عربی و در جنوب یمن را فارس و ایرانی نامیده اند .
- کارستن نیبور در سال 1762 دقیق ترین نقشه تا آن زمان را با نام" نقشه خلیج فارس" ترسیم کرده و حتی جزایر سه گانه را برای اولین بار در نقشههای جغرافیایی ترسیم و بنام ایران ثبت کرده است و ما در کتاب او ادعایی را که عربها مطرح کردند نیافتیم.
- رودریک اوون نماینده دولت استعماری بریتانیا و عامل ام ای 5 در بحرین بوده و کتابش را بعد از ملی شدن نفت و قطع روابط ایران و انگلیس نوشته پیشنهاد او فاقد ارزش علمی است قبلا نیزبدنبال منازعه ایران و بریتانیادر مورد هرات و جزایر خلیج فارس سپهسالار ایران همه خلیج فارس را متعلق به ایران دانسته بود و(1219 خ/ 1837م) در روزنامه Times Journal انگلیسیها ادعا کردند که خلیج فارس دریایی بریتانیایی است! اما بریتانیا حبابهای خلیج فارس بود و رفت اما ما سه هزار سال است که هستیم.
از آنجا که توصیف بحر فارس و خلیج فارس در 300 کتاب کهن جغرافیایی عربی و چندین نقشه کهن و تفسیرهای قران عربی و اسلامی وجود دارد این اصطلاح به یک میراث عربی اسلامی تبدیل شده است درحالی که خلیج عربی دقیقا پس از شکل گیری کیان صهیونیستی در نوشتهها ظاهر شده است اما از سفرنامه فیثاغورت (570ق.م) تا آناکسیماندار، گزنفون و نیارخوس از دورههای پارسی تا یونانی،رومی تا اسلامی، مغولی تا کنون،باظهور و سقوط امپراتوریها این نام همچنان استوار پایدار مانده است.
سازمان(کنفرانس) یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل کمیته UNGEGN قطعنامههای متعددی دارد که تغییر نامهای جغرافیایی (دریایی مشترک) برسمیت شناخته شده را محکوم میکند. وجود چند نقشه و یا کتاب دلیلی بر تغییر نام نیست کما اینکه در 25 نقشه قرون گذشته بجای دریای " بحر عرب" نام دریای پارسی PERSIAN SEA بکار رفته ولی ایران هرگز این نقشهها را بهانهای برای تغییر نام دریای عرب قرار نداده یا برای دریای خزر بیشتر از 40 نام مختلف در کتب و نقشههای متعددی از 2000 سال قبل بکار رفته و یا اقیانوس هند دهها کشور و ملیت غیر هندی وجود دارند این دلیل علمی و پذیرفتهای نیست که به استناد آن نامی پذیرفته بین المللی در طول تاریخ را تغییر دهیم.
بدیهی است که اندک نقشه و یا نوشته بنفع خلیج عربی در مقابل 3 هزار نقشه، سند و نوشته تاریخی و حقوقی در تائید اصالت نام خلیج فارس، ارزش علمی نداشته و به عنوان خطای و اشتباه نویسنده تلقی میشود کما اینکه دو نفر از جعرافیانویسان قرون وسطی دریای خزر را خلیج فارس و بحر العجم نامیده اند!
پاسخ ادعاهای دیگر فوق را خود عربها داده اند بطور نمونه در مورد عظمت دریانوردی ایرانیان اعتراف نویسندگان بزرگی غربی و عربی را داریم فلیپ حتی و قدری قلعه جی نیز در کتاب خلیج عربی خود اذعان میکند که ایرانیان پیشگام دریانوردی در این دریا بوده اند.وی حتی روایاتی را نقل میکند که خلیفه اول و دوم مسافرت از طریق دریا را مخاطره آمیز و نهی کرده است و سفر با شتر را مناسبترین و امن ترین سفرها دانسته است.کما اینکه در عمل نیز میبینیم که سفرها و مهاجرت عربها از طریق بیابانها بوده است نه از طریق دریا، مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر در مجله الاهرام درشماره 219- 21/6/ 2001 :
" نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در همه کتب و نقشهها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رزالت و پستی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمیشود که نامی تاریخی را تغییر دهیم، حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم فقط آنرا خلیج مینامیم، کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم میشود" اگر عربها میخواهند گفتگوی عربی ایرانی تحقق پذیرد اول باید این خطاها را جبران کنند...
در کتاب " تطویر العلاقات المصریه الایرانیه" مجموعه نویسندگان، چاپ موسسه مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقای پرفسوردکتر عبد المنعم سعید رئیس مرکز تحقیقات سیاسی و استراتژیک الاهرام و نویسنده شرق اوسط چنین آمده است :
" به صراحت تمام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن تغییر داد. تمام نقشهها و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب مصراز خلیج فارس صحبت شده است. پرفسور عبدالهادی التازی نویسنده صدهها کتاب و مقاله و عضو چندین نهاد بین المللی و بین العربی گفت:
" شیخ زایدرهبر امارات عربی در یک مناسبتی از من گلایه کرد و گفت شنیده ام هنوز نام خلیج فارس بکار میبری ؟ گفتم من متخصص تاریخ و جغرافیا هستم و به امانتداری باور دارم با سیاسی شدن نامها موافق نیستم تلاش برای تغییر نام خلیج فارس سودی نخواهد داشت زیرا جهان غیر عرب در نهایت ممکن است فقط به گفتن کلمه خلیج اکتفا کنند اما صفت عربی را به آن نخواهند داد.
دهها نویسنده عرب در این خصوص حق را به جانب ایرانیان داده اند حتی بعضی پا را فرا تر گذاشته و نژاد پرستی عربی و بحران هویت عربهای خلیج فارس را عامل هوس آنها برای تغییر نام اعلام کرده اند کافی است نیم نگاهی به مقالههایی که نویسندگان مشهوری عرب بطور صریح و یا ضمنی نوشته اند در مورد حقانیت نام خلیج فارس و یا کسانی مانند فهمی هویدی در خصوص بحران هویت اقلیت عرب خلیج و نضال نعیسة در مورد نژاد پرستی( العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی) نوشته اند مراجعه شود.
مدتها است رسانههای گروهی عربی و بعضی از روشنفکران و نویسندگان عرب ضمن نگرانی از گم شدن جمعیت عربها در میان مهاجران اظهار میدارند که از کشورهای عربی خلیج تنها نام عربی باقی مانده است سنتهای عربی و رسوم محلی بکلی از میان رفته است. ماهنامه «المجلة» در شماره 4/10/2006 طی مقالهای با عنوان بمب در حال انفجار مفصل به این موضوع پرداخته است. تلویزیون الجزیره در برنامه مشهور" رودرو" نیز با پرداختن به این موضوع از بحرانهای اجتماعی و مظاهر فساد و فحشا وانواع ازدواجهای مسیار و مسافرتی و ... جنایت در کشورهای عربی سخن گفته و .... پرفسور فهمی هویدی نویسنده مشهور عرب در مقالهای در شرق الاوسط 13/12/2006 که بسیار مورد توجه رسانههای عربی قرار گرفت در همین رابط چنین نوشته است : " چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم میتوانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که بر اطلاعاتم افزودند و گفتند در مدارس و دانشگاهها نیز زبان عربی در حال از میان رفتن است و فقط دروس در حد صرف و نحو به عربی ارائه میشود و شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام میشود این فقط مشکل امارات نیست بلکه به استثنای عربستان سعودی همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر میگیرد این همان مطلب ابن خلدون است که میگوید ملت مغلوب از فرهنگ ملت غالب پیروی میکند.
افراد غیر بومی امروزه بین 70 و 80 درصد جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس را تشکیل میدهد این نسبت در دبی بیشتر از 90 درصد است و این یک بمب در حال انفجار در منطقه است.
هندی هابیشتر از 60 درصد طبقه کارگر این کشورها را تشکیل میدهند )30 درصد پروژههای عمرانی دبی در اختیار هندیها است روزانه 16 پرواز بین هند و امارات برقرار است حقوق بین الملل و سازمانهای حقوق بشری مرتب برای این مهاجرین حقوق و امتیازاتی قائل میشوند تصور بکنید چه چیزی از عروبت و فرهنگ عربی در خلیج میماند !!.
با این وضع موجود در منطقه خلیج (فارس) مبالغه نیست اگر بگویم که کشورهایمان و فرهنگمان و زبانمان از روی نقشه جغرافیا حذف خواهد شد.
منطقه علاوه بر منازعات و بحرانهای سیاسی از بحرانهاو تناقضات و تضادهای اجتماعی متعددی نیز رنج میبرد که بخشی از آن ریشه در استعمار دارد اما بخش دیگری در سوء تفاهمهای فرهنگی و تاریخی و تعصاب طایفهای و قبیلهای است. جائیکه از یک طرف تامین کننده سوخت صنعت غرب است از سوی دیگرتامین کننده عوامل و ابزار بمبهای انتحاری، مکانی که بیشترین درآمد سرانه جهان را دارا است ولی بیشترین تعداد بیسواد را نیز در خود جای داده است.
در چنین محیطی است که بعضی از حکومت مداران و صاحبان صنایع بجای راه حل اساسی برای مشکلات جدی و فوری منطقه برای تغییر نام هزینه میکنند و بجای ساختن زیر بنا ی فرهنگی به ظواهر امر اهمیت میدهند.
با این بحران هویتی که کشورهای عربی منطقه را تهدید میکنند و تقریبا 3 ملیون بومیان کشورهای امارات – قطر – بحرین – عمان و کویت از نظر فرهنگی وضعیت بومیان استرالیا و نیوزلند را پیدا میکنند تغییر نام نمیتواند هویت و فرهنگ از دست رفته را باز آورد باید راههای علمی تر منطقی تر را برای این مشکل اساسی پیدا کرد.
مشکلی میان تودههای مردم در دو سوی خلیج فارس وجود ندارد.
اما مشکل در میان عدهای معدود از سیاسیون و دولتمردان و صاحبان سرمایههای نفتی است که رشوههای نفتی میدهند. هیچ موسسه و سازمان معتبر غربی حاضر نیست اصالت نام خلیج فارس را زیر سوال ببرد مگر اینکه پول خیلی سنگینی دریافت کرده باشد. بطور خلاصه اینکه دفاع ایرانیان از حفظ نام کهن و تاریخی و بین المللی خلیج فارس نتنها نژاد پرستی نیست بلکه مطابق با کنوانسیونهای متعدد بین المللی (میثاقین 1966) و مطابق اصول و کنوانسیونهای متعدد یونسکو در خصوص حفظ فرهنگ و هویت بومی است.
برای اطلاع بیشتر:
- کتاب الخلیج الفارسى عبر القرون و الاعصار تالیف الدکتور على رضا میرزا محمد که در سال 1355 توسط مکتب النهضه در قاهره به انضمام 78 نقشه از منابع عربی چاپ شده است.
- الخلیج الفارسی التراث العربی الاسلامی، محمد عجم روزنامه"التجدید" مراکش شماره 1288 مورخ 24 نوامبر 2005.
Conspiracy to change a heritage name "The Persian Gulf" -
by M.Ajam 25/12/2001,
www.baztab.com/news/19469.php
http://www.iranchamber.com/geography/articles/names_of_caspian_sea.php
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?Action=&Preview=No&ArticleID=6719&a=1
http://magiran.com/npview.asp?ID=1092570
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?ArticleID=8286
تخریب نام کهن خلیج فارس نژادپرستی، ناشی از بحران هویت و برخلاف کنوانسیونهای بین المللی است.
مقالات نژادپرستانه رسانههای گروهی بعضی کشورهای عربی در ماههای اخیر یکبار دیگر خصوصیات عصر جاهلی در شبه جزیره عربی و عصر اموی در دوره اسلامی را زنده کرده است بطوریکه حتی گزارشگر تلویزیون عربستان در مسابقه اخیر دو تیم ایران و عربستان نیز از این خصلت نژاد پرستانه بدور نبود و قادسیه صدام را تکرار کرد بعضی سیاسیون ونویسندگان مغرض در طول نیم قرن اخیر همواره ایرانیان را با الفاظ وخصوصیاتی که صفت ذاتی وشایسته خود آنان است خطاب قرار داده اند و از تعصب فارسی و قوم گرایی فارسی سخن بمیان آورده اند. تناقض گوییها و مغلطه گوییهای تعصب آمیز بعضی تحلیلگران عرب انسان را به یاد توصیفهای کتاب عابد الجابری در خصوص نقد عقل عربی و کاستیهای آن میاندازدکه معتقد است عقلانیت و عربیت با هم نمیتواند یکجا جمع شوند.
از یکسو میگویند ایرانیان (به طورکلی) بدلیل تعصب فارسی بر حفظ نام خلیج فارس اصرار غیر عقلانی وکور دارنداز سوی دیگر میگویند 45درصد مردم ایران تحت ستم 55درصد فارسها هستند!!. اگر این ادعا درست است چگونه خود در گفتگوهای تلویزیونی اذعان دارید که همه ایرانیان با تعصب از نام خلیج فارس دفاع میکنند(العربیه -ادموندقریب).
رهبران اتحادیه عرب که با مصادره و تفسیر غلط از «آیه کنتم خیر امت» که اشاره به اهل البیت دارد(و گرنه عربیت را اشد کفرا دانسته است) نژادپرستی را آرم خود قرار داده است با بهانه واهی تهدید حاکمیت وسیادت بحرین از سوی یک مقام ایرانی در اسفند ماه گذشته، جنجالی را ایجاد کردند که در تاریخ این اتحادیه یک نقطه سیاه دیگر باقی خواهد ماند. سیادت و مرزهای شناخته شده بین المللی بحرین را حقوق بین الملل و نظام نوین بین المللی تضمین میکند. اتحادیه عرب اگر توانایی حفظ سیادت از مرزهای یک عضو جامعه بین الملل را میداشت مرزهاو حاکمیت کویت،فلسطین،سومالی و صحرای غربی را حفاظت میکرد. گویی اینگونه رهبران عربی هنوزبه آن بلوغ فکری نرسیده اند که میان نقل یک رویداد تاریخی با طرح ادعای ارضی تفاوت و تمایز قائل شوند. بیان رویداد تاریخی را توسعه طلبی و خدشه دار کردن سیادت یک کشور مستقل بین المللی نامیدندوبا گزافه گویی توهم آمیز ایرانیان را متجاوز به حقوق همسایگان نامیدند.
در حالی که برای اولین بار مجله العربی (کویت) 1958 در شماره دوم خود با استناد به کتاب" حبابهای طلایی خلیج ع.ربی رودریک اوون یهودی کارگزار بریتانیا در خلیج فارس خواستار تغییر نام خلیج فارس شده بود و اتحادیه عرب در تاریخ 13 اوت 1963 و در 11 دسامبر 1964 نیز کنفرانس حقوقدانان عرب تغییر نام را تصویب کرده بود اما از آنجا که روزنامهها و مجلات عربی مستقل و حتی الاهرام همچنان عبارت تاریخی خلیج فارس را بکار میبردند. قومچیهای نژادگرا برای اینکه توطئه استعماری تغییر نام خلیج فارس را در میان تودههای مردم مقبول سازند دریک ترفند مکارانه پس ازشکست جنگ 1967،خلیج فارس را اصطلاحی صهیونیستی!! نامیدند و سرمایههای زیادی را صرف تغییر این نام کردند.اما با وجود این همه توطئه هرگز موفق به تغییر این نام در کشورهای غیر عربی نشدند.
برخلاف ادعاهای کذب آنان، ایرانیان قوم گرایی را بکلی مردود میدانندزیرا ایران از کهن ترین زمانها سرزمین اقوام متعددبوده است و علی رغم اینکه با توطئه تغییر نام خلیج فارس بخشی از هویت ایرانیها در معرض توهین و خدشه قرار گرفته بود 50 سال سکوت کردند بطوریکه حساسیت در مقابل تغییر نام خلیج فارس قبل از انقلاب اسلامی فقط در سطح عدهای اندک وجود داشت ودر تاریخ 17 دیماه 1354 بدنبال تاسیس «خبرگزاری خلیج عربی!» ایران واکنش نشان دادو وزارت اطلاعات و جهانگردی یک کتاب که مطالب 32 کتاب کهن عربی را در توصیف بحر فارس بیان میکرد(جواد مشکور)و وزارت خارجه و موسسه سحاب نیزمشترکا یک اطلس نقشههای کهن را منتشر نمودکه برد آن فقط در یک سطح محدودزمانی بود.
بعد از انقلاب اسلامی نیز حتی با اینکه اوج حملات رسانهای عربی علیه ایران بودو همه مرتجعین عرب مشوق وپشتیبان قادسیه صدام بودند، مقامات ایرانی در خصوص نام خلیج فارس حساسیتی نداشتند. اینجانب در سال 1380 با بررسی کتابها، روزنامه ها، مجلات و اطلسهای کتابخانههای قاهره و اداره ملی اسناد مصرو اسکندریه بسیاری از مقالههای ضد ایرانی سالهای جنگ ایران و عراق را مطالعه کردم و گزارشی نگران کننده را از وضعیت تخریب نام خلیج فارس حتی در کتابها، نقشهها و اطلسهای غیر عربی که ویژه جهان عرب چاپ شده بود، تهیه و به همراه راهکارهایی به بسیاری از مسئولین ارایه نمودم ولی بدون استثنا با بی تفاوتی آنها روبرو شدم و آنها اعتقاد داشتند این بحث ممکن است بوی ناسیونالیستی!و باستان گرایی! بدهد بنابراین مخالف ورود به آن هستند و حتی روزنامهها حاضر به انتشارپژوهش مربوطه اینجانب نبودندو هیچ نهاد و موسسه دولتی، نیمه دولتی و غیر دولتی نیز تمایلی به چاپ کتابم نشان نداد تا اینکه سرانجام روزنامه همشهری از 16تا 29 مهر ماه 81 با حذف مطالبی که میتوانست به قبای برادران عرب همسایه بر بخورد آن را منتشر نمود سایت بازتاب نیز در روشنگری در این خصوص پیشتاز بود و زنگها را به صدا درآورد.
البته پژوهش به صورت آنلاین منتشر شد و کپی گران حرفهای مطالب آن را کپی و در روزنامهها و مجلات داخلی با نام خود منتشر نمودند و وزرای خارجه سابق و بعضی مقامات دیگر نیز در کنفرانسهای خلیج فارس این پژوهش ناقابل را بنام مبارکشان مزین فرمودند!
مورد دیگری که شاهد بودم در خصوص یکسان سازی دو نام دریای مازندران و خزر علی رغم اینکه منافع ملی ما ایجاب میکرد و ایرانیان علاقه مند بودند که نام مازندران را رسمی شود ولی از آنجا که پس از مطالعه اسناد، قراردادها و نقشههای تاریخی، اسناد محکم مستندو تاریخی در متون ایرانی و عربی برای این نام نیافتیم همان نام خزر برای زبان فارسی و کاسپین(عربی شده آن قزوین است) برای سایر زبانها در کمیته مربوطه تصویب شد.
آیا مسئولان سیاسی در کشورهای عربی این شجاعت را دارند که بدور از تعصبات قومی و سیاسی با اینگونه مسائل برخورد منطقی و علمی کنند و توصیه متخصصان جغرافیایی خود را بپذیرند؟
در جهان عرب جدا از بعضی سیاستمداران مغرض، افراد زیادی هستند که طی مقاله و نوشته اینگونه برخوردهای غیر عقلانی و برخورد سیاسی با نامهای جغرافیایی را محکوم میکنند ما قبلا طی یک مقاله (قدری انصاف) نظریات بیست نفر از نویسندگان معاصر عرب را در این خصوص منتشر کرده ایم و فهرست اینگونه افرادبسیار زیاد است مثلا نضال نعیسه در مقالههای متعدد از جمله "الخلیج الفارسی " و العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی و" سنة إیران وشیعة الخلیج الفارسی" به افشاگری علیه نژاد پرستی عربی و استانداردهای دوگانه رهبران عربی پرداخته و متذکر شده اند که نامیدن خلیج فارس به خلیج عربی بدعت نیمه دوم قرن بیست و ناشی از نژادپرستی و بحران هویت بودو گرنه قبل از آن همه جا نام خلیج فارس ثبت شده است.
حتی معمر قذافی رهبر لیبی در در اجلاس سران اتحادیه عرب در اواخر ماه مارس 2008 در سخنانی که خشم جهان عرب را برانگیخت گفته بود که:
«اکثریت بومیان شیخ نشینهای خلیج فارس ریشه ایرانی دارند و ایرانیها نیروی موثر و کارآمد منطقه بوده اند خلیج را اگر خلیج هندی، پاکستانی، آمریکایی،ایرانی یا فارسی بگویند که البته نام درست تاریخی همان خلیج فارس است مصداقیت دارد، اما خلیج عربی هیچ مصداقیتی برایش نمیبینم»!.
در چهار دهه گذشته، مقالات و کتابهایی که در دفاع از تغییر نام خلیجفارس در همین کشورهای تازه تأسیس، منتشر شده، بر 5 ادعا استوار بوده است:
1. در سال 1762 «کارستن نیبور» نوشتهاست: سواحل خلیجفارس ایرانی نیست (تابع دولت ایران نیست!)
2. «رودریک اوون» تسمیه خلیج عربی را منطقی و به ادب نزدیک تراز نام خلیج فارس دانسته است.
3. کشورهای عربی و جمعیت عربی ساحل این دریا بیشتر از فارسها(ایران) هستند.
4. فقط ایرانیها آن آبراه را خلیج فارس مینامند!خلیج عربی از قدیم رایج بوده!
5. پلینی مورخ رومی قرن دوم خلیج فارس را خلیج عربی نامیده و کما اینکه ایرانیها سابقه حضور در دریا ندارند!.
و در حالی که برای این ادعاهای کذب هیج سند محکم و محکمه پسندی بیان نکرده اند وروشن است که ادعاهای فوق در مقابل هزاران سند مشهور و محکم در اثبات اصالت نام خلیج فارس، آنقدر مضحک و سخیف است که برای رد آن نیاز به مناقشه نیست. در کتاب" خلیج فارس نامی کهن و میراث فرهنگی بشریت" مفصل به این شبههها پاسخ داده است.
- بطور نمونه پلینی در کتابش در دو مبحث جداگانه از دو خلیج یکی با نام خلیج عرب و دیگری خلیج فارس نام برده که خلیج عرب همان خلیج عربه (عقبه ) است که به دریای سرخ نیز اطلاق میشده است اما او در مورد خلیج فارس نیز شرح مفصلی دارد و در ص [108]چنین میگوید:
The one to the east is called the Persian Gulf, and according to the report of Eratosthenes measures 2500 miles round
دریای به سوی شرق خلیج فارس نام داردو بنا بر نوشته اراتوس 2500 مایل است.
وی شخصا به این دریاها سفر نکرده و اشتباهاتی در نام شهرها مرتکب شده اند در حالیکه افرادی مانند نیارخوس سردار اسکندریا نویسنده" پریپلوس آریترا" و یونانیان و رومیان متعدد دیگری که سراسر خلیج فارس را شخصا پیموده اند بدقت سواحل و مردمان را شرح داده اند آنها حتی ساکنان اومانا ( عمان ) و شهرهایی در داخل شبه جزیره عربی و در جنوب یمن را فارس و ایرانی نامیده اند .
- کارستن نیبور در سال 1762 دقیق ترین نقشه تا آن زمان را با نام" نقشه خلیج فارس" ترسیم کرده و حتی جزایر سه گانه را برای اولین بار در نقشههای جغرافیایی ترسیم و بنام ایران ثبت کرده است و ما در کتاب او ادعایی را که عربها مطرح کردند نیافتیم.
- رودریک اوون نماینده دولت استعماری بریتانیا و عامل ام ای 5 در بحرین بوده و کتابش را بعد از ملی شدن نفت و قطع روابط ایران و انگلیس نوشته پیشنهاد او فاقد ارزش علمی است قبلا نیزبدنبال منازعه ایران و بریتانیادر مورد هرات و جزایر خلیج فارس سپهسالار ایران همه خلیج فارس را متعلق به ایران دانسته بود و(1219 خ/ 1837م) در روزنامه Times Journal انگلیسیها ادعا کردند که خلیج فارس دریایی بریتانیایی است! اما بریتانیا حبابهای خلیج فارس بود و رفت اما ما سه هزار سال است که هستیم.
از آنجا که توصیف بحر فارس و خلیج فارس در 300 کتاب کهن جغرافیایی عربی و چندین نقشه کهن و تفسیرهای قران عربی و اسلامی وجود دارد این اصطلاح به یک میراث عربی اسلامی تبدیل شده است درحالی که خلیج عربی دقیقا پس از شکل گیری کیان صهیونیستی در نوشتهها ظاهر شده است اما از سفرنامه فیثاغورت (570ق.م) تا آناکسیماندار، گزنفون و نیارخوس از دورههای پارسی تا یونانی،رومی تا اسلامی، مغولی تا کنون،باظهور و سقوط امپراتوریها این نام همچنان استوار پایدار مانده است.
سازمان(کنفرانس) یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل کمیته UNGEGN قطعنامههای متعددی دارد که تغییر نامهای جغرافیایی (دریایی مشترک) برسمیت شناخته شده را محکوم میکند. وجود چند نقشه و یا کتاب دلیلی بر تغییر نام نیست کما اینکه در 25 نقشه قرون گذشته بجای دریای " بحر عرب" نام دریای پارسی PERSIAN SEA بکار رفته ولی ایران هرگز این نقشهها را بهانهای برای تغییر نام دریای عرب قرار نداده یا برای دریای خزر بیشتر از 40 نام مختلف در کتب و نقشههای متعددی از 2000 سال قبل بکار رفته و یا اقیانوس هند دهها کشور و ملیت غیر هندی وجود دارند این دلیل علمی و پذیرفتهای نیست که به استناد آن نامی پذیرفته بین المللی در طول تاریخ را تغییر دهیم.
بدیهی است که اندک نقشه و یا نوشته بنفع خلیج عربی در مقابل 3 هزار نقشه، سند و نوشته تاریخی و حقوقی در تائید اصالت نام خلیج فارس، ارزش علمی نداشته و به عنوان خطای و اشتباه نویسنده تلقی میشود کما اینکه دو نفر از جعرافیانویسان قرون وسطی دریای خزر را خلیج فارس و بحر العجم نامیده اند!
پاسخ ادعاهای دیگر فوق را خود عربها داده اند بطور نمونه در مورد عظمت دریانوردی ایرانیان اعتراف نویسندگان بزرگی غربی و عربی را داریم فلیپ حتی و قدری قلعه جی نیز در کتاب خلیج عربی خود اذعان میکند که ایرانیان پیشگام دریانوردی در این دریا بوده اند.وی حتی روایاتی را نقل میکند که خلیفه اول و دوم مسافرت از طریق دریا را مخاطره آمیز و نهی کرده است و سفر با شتر را مناسبترین و امن ترین سفرها دانسته است.کما اینکه در عمل نیز میبینیم که سفرها و مهاجرت عربها از طریق بیابانها بوده است نه از طریق دریا، مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر در مجله الاهرام درشماره 219- 21/6/ 2001 :
" نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در همه کتب و نقشهها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رزالت و پستی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمیشود که نامی تاریخی را تغییر دهیم، حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم فقط آنرا خلیج مینامیم، کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم میشود" اگر عربها میخواهند گفتگوی عربی ایرانی تحقق پذیرد اول باید این خطاها را جبران کنند...
در کتاب " تطویر العلاقات المصریه الایرانیه" مجموعه نویسندگان، چاپ موسسه مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقای پرفسوردکتر عبد المنعم سعید رئیس مرکز تحقیقات سیاسی و استراتژیک الاهرام و نویسنده شرق اوسط چنین آمده است :
" به صراحت تمام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن تغییر داد. تمام نقشهها و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب مصراز خلیج فارس صحبت شده است. پرفسور عبدالهادی التازی نویسنده صدهها کتاب و مقاله و عضو چندین نهاد بین المللی و بین العربی گفت:
" شیخ زایدرهبر امارات عربی در یک مناسبتی از من گلایه کرد و گفت شنیده ام هنوز نام خلیج فارس بکار میبری ؟ گفتم من متخصص تاریخ و جغرافیا هستم و به امانتداری باور دارم با سیاسی شدن نامها موافق نیستم تلاش برای تغییر نام خلیج فارس سودی نخواهد داشت زیرا جهان غیر عرب در نهایت ممکن است فقط به گفتن کلمه خلیج اکتفا کنند اما صفت عربی را به آن نخواهند داد.
دهها نویسنده عرب در این خصوص حق را به جانب ایرانیان داده اند حتی بعضی پا را فرا تر گذاشته و نژاد پرستی عربی و بحران هویت عربهای خلیج فارس را عامل هوس آنها برای تغییر نام اعلام کرده اند کافی است نیم نگاهی به مقالههایی که نویسندگان مشهوری عرب بطور صریح و یا ضمنی نوشته اند در مورد حقانیت نام خلیج فارس و یا کسانی مانند فهمی هویدی در خصوص بحران هویت اقلیت عرب خلیج و نضال نعیسة در مورد نژاد پرستی( العنصریة العربیة فی الخلیج الفارسی) نوشته اند مراجعه شود.
مدتها است رسانههای گروهی عربی و بعضی از روشنفکران و نویسندگان عرب ضمن نگرانی از گم شدن جمعیت عربها در میان مهاجران اظهار میدارند که از کشورهای عربی خلیج تنها نام عربی باقی مانده است سنتهای عربی و رسوم محلی بکلی از میان رفته است. ماهنامه «المجلة» در شماره 4/10/2006 طی مقالهای با عنوان بمب در حال انفجار مفصل به این موضوع پرداخته است. تلویزیون الجزیره در برنامه مشهور" رودرو" نیز با پرداختن به این موضوع از بحرانهای اجتماعی و مظاهر فساد و فحشا وانواع ازدواجهای مسیار و مسافرتی و ... جنایت در کشورهای عربی سخن گفته و .... پرفسور فهمی هویدی نویسنده مشهور عرب در مقالهای در شرق الاوسط 13/12/2006 که بسیار مورد توجه رسانههای عربی قرار گرفت در همین رابط چنین نوشته است : " چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم میتوانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که بر اطلاعاتم افزودند و گفتند در مدارس و دانشگاهها نیز زبان عربی در حال از میان رفتن است و فقط دروس در حد صرف و نحو به عربی ارائه میشود و شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام میشود این فقط مشکل امارات نیست بلکه به استثنای عربستان سعودی همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر میگیرد این همان مطلب ابن خلدون است که میگوید ملت مغلوب از فرهنگ ملت غالب پیروی میکند.
افراد غیر بومی امروزه بین 70 و 80 درصد جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس را تشکیل میدهد این نسبت در دبی بیشتر از 90 درصد است و این یک بمب در حال انفجار در منطقه است.
هندی هابیشتر از 60 درصد طبقه کارگر این کشورها را تشکیل میدهند )30 درصد پروژههای عمرانی دبی در اختیار هندیها است روزانه 16 پرواز بین هند و امارات برقرار است حقوق بین الملل و سازمانهای حقوق بشری مرتب برای این مهاجرین حقوق و امتیازاتی قائل میشوند تصور بکنید چه چیزی از عروبت و فرهنگ عربی در خلیج میماند !!.
با این وضع موجود در منطقه خلیج (فارس) مبالغه نیست اگر بگویم که کشورهایمان و فرهنگمان و زبانمان از روی نقشه جغرافیا حذف خواهد شد.
منطقه علاوه بر منازعات و بحرانهای سیاسی از بحرانهاو تناقضات و تضادهای اجتماعی متعددی نیز رنج میبرد که بخشی از آن ریشه در استعمار دارد اما بخش دیگری در سوء تفاهمهای فرهنگی و تاریخی و تعصاب طایفهای و قبیلهای است. جائیکه از یک طرف تامین کننده سوخت صنعت غرب است از سوی دیگرتامین کننده عوامل و ابزار بمبهای انتحاری، مکانی که بیشترین درآمد سرانه جهان را دارا است ولی بیشترین تعداد بیسواد را نیز در خود جای داده است.
در چنین محیطی است که بعضی از حکومت مداران و صاحبان صنایع بجای راه حل اساسی برای مشکلات جدی و فوری منطقه برای تغییر نام هزینه میکنند و بجای ساختن زیر بنا ی فرهنگی به ظواهر امر اهمیت میدهند.
با این بحران هویتی که کشورهای عربی منطقه را تهدید میکنند و تقریبا 3 ملیون بومیان کشورهای امارات – قطر – بحرین – عمان و کویت از نظر فرهنگی وضعیت بومیان استرالیا و نیوزلند را پیدا میکنند تغییر نام نمیتواند هویت و فرهنگ از دست رفته را باز آورد باید راههای علمی تر منطقی تر را برای این مشکل اساسی پیدا کرد.
مشکلی میان تودههای مردم در دو سوی خلیج فارس وجود ندارد.
اما مشکل در میان عدهای معدود از سیاسیون و دولتمردان و صاحبان سرمایههای نفتی است که رشوههای نفتی میدهند. هیچ موسسه و سازمان معتبر غربی حاضر نیست اصالت نام خلیج فارس را زیر سوال ببرد مگر اینکه پول خیلی سنگینی دریافت کرده باشد. بطور خلاصه اینکه دفاع ایرانیان از حفظ نام کهن و تاریخی و بین المللی خلیج فارس نتنها نژاد پرستی نیست بلکه مطابق با کنوانسیونهای متعدد بین المللی (میثاقین 1966) و مطابق اصول و کنوانسیونهای متعدد یونسکو در خصوص حفظ فرهنگ و هویت بومی است.
برای اطلاع بیشتر:
- کتاب الخلیج الفارسى عبر القرون و الاعصار تالیف الدکتور على رضا میرزا محمد که در سال 1355 توسط مکتب النهضه در قاهره به انضمام 78 نقشه از منابع عربی چاپ شده است.
- الخلیج الفارسی التراث العربی الاسلامی، محمد عجم روزنامه"التجدید" مراکش شماره 1288 مورخ 24 نوامبر 2005.
Conspiracy to change a heritage name "The Persian Gulf" -
by M.Ajam 25/12/2001,
www.baztab.com/news/19469.php
http://www.iranchamber.com/geography/articles/names_of_caspian_sea.php
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?Action=&Preview=No&ArticleID=6719&a=1
http://magiran.com/npview.asp?ID=1092570
http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?ArticleID=8286
نظرات بینندگان:
آقا برعکس گفتی ،اونها ادعا کردند که 55 درصد غیر فارس ها تحت ظلم 45 درصد فارسها هستند.
مقاله خوبی بود. نحوه استدلال و منابع اعلام شده هم خیلی مفید واقع شد.
اگر علمای دینی ما کمی نسبت به بعضی مسایل از جمله حج و استفاده از کلمات عربی تجدید نظر کنند وتشیع ایرانی را از اسلام عربی جداکنند نیمی از مشکلات حل است وبعد میماند فرهنگ غلطی که در زمان انقلاب رواج پیدا کرد که متاسفانه تمام تاریخ تمدن چند هزار ساله مارا به باد فراموشی سپرد یادمان باشد ما کشوری بزرگ بودیم با پادشاهی ساسانیان وهخامنشیان وملتی متحد هستیم با دولت جمهوری اسلامی هرگاه ایرانی بودن را به مسایل دیگر ترجیح دادیم رو به سقوط رفتیم وهمیشه به دیگران هم گوشزد بکنیم که ما ایرانیان موحد مسلمان هستیم حتی ان موقع که دیگران ......میپرستیدند هم ما ایرانیان یگانه پرست بوده ایم اسلام اگر قرار بود به رسم عرب های نادان توسعه پیدا کند امروز دیگر غیر از القایده وتحجرو ...چیزی نداشت واین پیوند دو موضوع باشگون فرهنگ ایرانی ومعنویت اسلام ناب محمدی بود که موجب رونق اسلام شد.
با سلام ضمن تشکر از تابناک به خاطر اهتمام به تمامیت ارضی ایران زمین،آقای عجم دو بار در مقاله خود از واژه جعلی خلیج که توسط انگلیس دامن زده می شود استفاده کرده اند،لطفا اصلاح شود. پاینده ایران،پاینده خلیج پارس
هم میهن دانشمند محمد عجم، سلام.
برای روشنگری درباره دریای پارس بسیار زحمت کشیده اید واز برخی رفتارها رنج برده اید؛ ازجناب عالی سپاسگزاری می کنم. کاش ایمیل شما هم در سایت گذاشته میشد. تازگی نامه ای به سران وشیخان عرب پبرامون خلیج پارس نوشتم وبرای سفارتخانه های سوریه، قطر وامارات پست کردم. ولی هیچ روزنامه ای آن را چاپ نکرد وهیچ سایتی آن را بازتاب نداد! دلیل را خود خوب میدانید؛ ریشه این دلیل اصل اشکال ماست. چنان چه این یادداشت را دیدید و خواستید، برایم ایمیل بزنید تا برایتان بفرستم. دراین جا این سرود را برایتان بازتاب می دهم ، شاید به دستتان برسد! پیام خلیج پارس
غُرشِ خیزاب های نیلگون دریای پارس
بازتابی هست از نـامِ غرورافزای پارس
تـا بیـاد آرد شکوهِ روزگارِ باستان
کی خلیجِ پارس گیردازعرب نام ونشان
چون که از خاور برآید بامدادان آفتاب
از دل دریای توفان خیـز از ژرفای آب
می رسد تا آسمان بانگِ درود و آفرین
بـر سرای جاودانیِ کورُش ایران زمین
همنوا خیزاب هاخوانند باهم این سرود
باد برهرچه نشان ازپارس داردبس درود
همسرا و همنوا خیزاب های پُرخروش
می زنند ایرانیان را سربسر بانگ بهوش:
ازمیانرودان که بوده تختگاهِ خسروان
تا به هرمزگان و مکران و دیارِ سیستان
از فـرارود و دیـار نازنین تاجیک ها
تا به آرانی که از ایران نمودندش جـدا
یکزبان و یکدل و همبسته و هم آرمان
مرزها را با خردورزی زداییـد از میـان
پاک باید تا کنـید آثارِ ننگین نامه ها
هست ازبیدادِ روس وانگلیس آنچه بجا.
از میانِ موجهاپیوسته می آید به گوش
ای شمامانده بجاازرادمردی چون کورش
همنـوا بـا یـاری پروردگارِ بی نیـاز
مرزها را ازمیـان باید کـه بردارید و باز
تا برآرد سر ز شور و رستخیزِ مـردمی
آریـایی کشوری بـا کاویانی پرچمی
نیک پندار و نکو رفتـار و گفتارِ نکو نیست زین آیین نکوتردرجهان بی گفتگو
نیک آیینِ نیاکان را بباید تا شناخت
آریایی کشورِ خود را ببـاید باز ساخت
سر بسر باشید ماننـدِ دماوند استوار
همدل و همداستان ایران زمین راپاسدار
با دگـر قومان و ملت ها بصلح و دوستی همـره و همکار و همپیمان ز راهِ راستی.
فرهنگ مهر؛چاپ شده درهفته نامه امرداد،شماره 183، تاریخ 22/2/1387 خورشیدی
برای روشنگری درباره دریای پارس بسیار زحمت کشیده اید واز برخی رفتارها رنج برده اید؛ ازجناب عالی سپاسگزاری می کنم. کاش ایمیل شما هم در سایت گذاشته میشد. تازگی نامه ای به سران وشیخان عرب پبرامون خلیج پارس نوشتم وبرای سفارتخانه های سوریه، قطر وامارات پست کردم. ولی هیچ روزنامه ای آن را چاپ نکرد وهیچ سایتی آن را بازتاب نداد! دلیل را خود خوب میدانید؛ ریشه این دلیل اصل اشکال ماست. چنان چه این یادداشت را دیدید و خواستید، برایم ایمیل بزنید تا برایتان بفرستم. دراین جا این سرود را برایتان بازتاب می دهم ، شاید به دستتان برسد! پیام خلیج پارس
غُرشِ خیزاب های نیلگون دریای پارس
بازتابی هست از نـامِ غرورافزای پارس
تـا بیـاد آرد شکوهِ روزگارِ باستان
کی خلیجِ پارس گیردازعرب نام ونشان
چون که از خاور برآید بامدادان آفتاب
از دل دریای توفان خیـز از ژرفای آب
می رسد تا آسمان بانگِ درود و آفرین
بـر سرای جاودانیِ کورُش ایران زمین
همنوا خیزاب هاخوانند باهم این سرود
باد برهرچه نشان ازپارس داردبس درود
همسرا و همنوا خیزاب های پُرخروش
می زنند ایرانیان را سربسر بانگ بهوش:
ازمیانرودان که بوده تختگاهِ خسروان
تا به هرمزگان و مکران و دیارِ سیستان
از فـرارود و دیـار نازنین تاجیک ها
تا به آرانی که از ایران نمودندش جـدا
یکزبان و یکدل و همبسته و هم آرمان
مرزها را با خردورزی زداییـد از میـان
پاک باید تا کنـید آثارِ ننگین نامه ها
هست ازبیدادِ روس وانگلیس آنچه بجا.
از میانِ موجهاپیوسته می آید به گوش
ای شمامانده بجاازرادمردی چون کورش
همنـوا بـا یـاری پروردگارِ بی نیـاز
مرزها را ازمیـان باید کـه بردارید و باز
تا برآرد سر ز شور و رستخیزِ مـردمی
آریـایی کشوری بـا کاویانی پرچمی
نیک پندار و نکو رفتـار و گفتارِ نکو نیست زین آیین نکوتردرجهان بی گفتگو
نیک آیینِ نیاکان را بباید تا شناخت
آریایی کشورِ خود را ببـاید باز ساخت
سر بسر باشید ماننـدِ دماوند استوار
همدل و همداستان ایران زمین راپاسدار
با دگـر قومان و ملت ها بصلح و دوستی همـره و همکار و همپیمان ز راهِ راستی.
فرهنگ مهر؛چاپ شده درهفته نامه امرداد،شماره 183، تاریخ 22/2/1387 خورشیدی
با تشکر از نویسنده اندیشمند مقاله جناب آقای عجم که این چنین متفکرانه و محققانه موضوع را بخوبی مورد کنکارش قرار داده اند. خداوند امثال ایشان را حفظ نماید
بسیار مقاله خوبی بود و از آن زیباتر شعری که در نظرات آورده شد به امید بیداری مسئولین و توقف باج دادن به دولت ها ی قدرنشناس عربی
فقط یک اصلاح کوچک: قرآن عربیت را "اشد کفرا" ندانسته، آیه مزبور در مورد اعراب است یعنی بادیه نشینان، و الا قرآن چیزی به نام "عربیت" را نستوده و نکوهش هم نکرده. نباید تعصب را به تعصب پاسخ داد بلکه به گفته قرآن ملاک تقوی است و عربی و فارسی و ترکی و رومی بر همدیگر امتیازی ندارند.
هر کس اعم از ایرانی وخارجی مطلبی در رابطه با خلیج فارس وآنچه مربوط به آن نوشته باید مورد تشویق قرار گیرد.نویسندگان ومحققین آمریکایی و اروپایی وجود دارند که نام خلیج همیشه فارس را هیچ وقت فراموش نکرده اند.